کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انتماء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انتماء
لغتنامه دهخدا
انتماء. [ اِ ت ِ] (ع مص ) نسبت کردن بکسی ، یقال انتمی الیه . (منتهی الارب ). نسبت دادن بکسی . (ناظم الاطباء). بازبستن . (فرهنگ فارسی معین ). نسبت کردن بکسی . (مصادر زوزنی ). || منسوب شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). بکسی نسبت ...
-
جستوجو در متن
-
منتمی
لغتنامه دهخدا
منتمی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نسبت کننده با کسی و منسوب شونده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ).منسوب شده به کسی . (ناظم الاطباء). آنکه خود را به کسی یا چیزی نسبت کند : بل که بسیار ملتجیان و منتمیان به هرحال از ایشان برگشتند. (عتبةالکتبة).از حوادث ایام در ...
-
اعتزاء
لغتنامه دهخدا
اعتزاء. [ اِت ِ ] (ع مص ) خود را به کسی نسبت کردن . (منتخب از غیاث اللغات ). خویش را به کسی واخواندن . (از المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). بازبستن و منتسب گردیدن عام است از راست و دروغ . (آنندراج ) (منتهی الارب ). چون واوی باشد، بازبستن و منتسب...
-
انتساب
لغتنامه دهخدا
انتساب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بازبستن خود را به کسی . (ناظم الاطباء). نسبت داشتن به کسی . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). خویشتن را بکسی واخواندن . (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). تعزی . (تاج المصادر بیهقی ). نسبت داشتن . خود را بکسی نسبت دادن . (فرهنگ...
-
حادث شدن
لغتنامه دهخدا
حادث شدن . [ دِ ش ُ دَ] (مص مرکب ) پیش آمدن . روی دادن . اتفاق افتادن . پیداشدن . پدید آمدن . واقع گردیدن . عارض شدن . افتادن . رخ دادن . بنوی پدیدار گشتن . حدوث . دفعةً پیدا آمدن . طاری شدن . وقوع : چاره نمیشناسم از اعلام آنچه حادث شود. (کلیله و دمن...
-
اثناء
لغتنامه دهخدا
اثناء. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ ثِنی . تاه ها. لاها. نوردها. || گشت های وادی . گشت های کوه . || نوردهای نامه . || شکسته ها. (وطواط). || میانه ها.- دراثناء ؛ در خلال ِ. در میان ِ. در طی ّ : از عجائب که در این اثنا رخ نمود. (تاریخ بیهقی ). و انتظار میکردم تا ...
-
اشنهی
لغتنامه دهخدا
اشنهی . [ اُن ُ ] (اِخ ) امام صدرالدین محمود اشنهی واعظ، معاصر ابوبکر سعدبن زنگی (623 - 658 هَ . ق .) بود و در علوم اصول و فروع و الهیات و ادبیات عرب دست داشت . صاحب تاریخ وصاف در ضمن احوال ابوبکر سعدبن زنگی آرد: «از خداوندان ذکاء و فطنت و اهل نطق و ...
-
احتساب
لغتنامه دهخدا
احتساب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) شماره کردن و آزمودن . (منتهی الارب ). بشمار آوردن . (زوزنی ). حساب کردن . || مزد و ثواب چشم داشتن . (منتهی الارب ). مزد بیوسیدن . (تاج المصادر). مزد چشم داشتن . کاری از بهر مزد کردن : و بتطهیر آن مواضع از خبث و نکد ایشان ،...
-
غدیر خم
لغتنامه دهخدا
غدیر خم . [ غ َ رُ / رِ خ ُم م ] (اِخ )غدیری است بین مکه و مدینه ، و فاصله ٔ آن تا جحفه دومیل است . (معجم البلدان ). موضعی است میان حرمین در ناحیه ٔ جحفه ، بر سه میلی آن و گفته اند نزدیک جحفه بر یک میلی آن است و ذکر آن در حدیث آمده است . ابن اثیر گوی...