کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انتقام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
انتقام
/'enteqām/
معنی
رفتاری عمدی که برای آزار و اذیت کسی به تلافی کار بد او انجام میشود؛ کینه کشیدن از کسی؛ کینه گرفتن؛ کینهتوزی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تقاص، تلافی، خونخواهی، کیفر، کینجویی، کینخواهی، کینکشی، کینهتوزی، مقابلهبمثل ≠ اغماض، عفو
برابر فارسی
تلافی، کینخواهی، ریمنی، تاوان گیر
دیکشنری
reprisal, retaliation, revenge, scourge, vengeance
-
جستوجوی دقیق
-
انتقام
واژگان مترادف و متضاد
تقاص، تلافی، خونخواهی، کیفر، کینجویی، کینخواهی، کینکشی، کینهتوزی، مقابلهبمثل ≠ اغماض، عفو
-
انتقام
فرهنگ واژههای سره
تلافی، کینخواهی، ریمنی، تاوان گیر
-
انتقام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'enteqām رفتاری عمدی که برای آزار و اذیت کسی به تلافی کار بد او انجام میشود؛ کینه کشیدن از کسی؛ کینه گرفتن؛ کینهتوزی.
-
انتقام
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) کینه کشیدن . 2 - (اِمص .) خونخواهی ، کینه توزی .
-
انتقام
لغتنامه دهخدا
انتقام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) کینه کشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ). کینه کشیدن از کسی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). کین کشیدن . (مصادر زوزنی ). کینه خواستن . کین توختن . (فرهنگ فارسی معین ). |...
-
انتقام
دیکشنری عربی به فارسی
خونخواهي کردن , کينه جويي کردن , انتقام کشيدن , انتقام
-
انتقام
دیکشنری فارسی به عربی
انتقام , ثار , عدو
-
واژههای مشابه
-
انتقام کردن
لغتنامه دهخدا
انتقام کردن . [ اِ ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مکافات کردن : سفیه را بسفاهت جواب بازمده ز بیوفا بوفا انتقام باید کرد.ناصرخسرو.هزار زخم پیاپی گر اتفاق افتدز دست دوست نشاید که انتقام کنند.سعدی .
-
انتقام کشیدن
لغتنامه دهخدا
انتقام کشیدن . [ اِ ت ِ ک َ/ک ِ دَ ] (مص مرکب ) کینه گرفتن . (ناظم الاطباء). انتقام گرفتن . مکافات کردن : خواجه [ احمد حسن ] بر وی [ بوبکر حصیری ] دست یافت و انتقامی کشید و بمراد رسید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 156). گفت [ بونصر مشکان ] ای ابوالفضل ، بزر...
-
انتقام گرفتن
لغتنامه دهخدا
انتقام گرفتن . [ اِ ت ِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) کینه گرفتن . (ناظم الاطباء) : انتقام از خصم نگرفتن صفای سینه است صیقل آیینه باشد دل ز کین برداشتن .ملامفید بلخی (ازآنندراج ).
-
انتقام کشنده
لغتنامه دهخدا
انتقام کشنده . [ اِ ت ِ ک َ/ک ِ ش َ دَ/دِ ] (نف مرکب ) کینه جو.کینه کشنده : این نوشته ایست از جانب ... ابوجعفر... بسوی یاری دهنده ٔ دین خدا و نگهبان بندهای اوو انتقام کشنده از دشمنان او. (تاریخ بیهقی ص 306).
-
الهه انتقام
دیکشنری فارسی به عربی
عدو
-
انتقام جو
دیکشنری فارسی به عربی
منتقم
-
انتقام کشیدن
دیکشنری فارسی به عربی
انتقام