کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انتقال پذیری اَبر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
انتقال کردن
لغتنامه دهخدا
انتقال کردن . [ اِ ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) جابجا شدن . منتقل شدن : پس این مملکت را نباشد زوال ز ملکی بملکی کند انتقال . (بوستان ).|| از جایی بجایی رفتن . || مردن . درگذشتن . (فرهنگ فارسی معین ). || (اصطلاح اداری ) کارمندی را از وزارتخانه ، اداره یا د...
-
انتقال کننده
لغتنامه دهخدا
انتقال کننده . [ اِ ت ِ ک ُ ن َن ْ دَ/دِ ] (نف مرکب )آنکه عبور میکند و از جایی بجایی میرود. || آنکه چیزی را بکسی منتقل میکند. (ناظم الاطباء).
-
انتقال گیرنده
لغتنامه دهخدا
انتقال گیرنده . [ اِ ت ِ رَ دَ/دِ ] (نف مرکب )آنکه چیزی را به وی منتقل میکنند. (ناظم الاطباء).
-
transfer station
ایستگاه انتقال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] ایستگاه مشترک بین دو یا چند خط که در آن مسافران از خطی به خط دیگر منتقل میشوند
-
transfer 1
انتقال 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] جابهجایی بازیکن از باشگاهی به باشگاه دیگر که در طی مراحل اداری و حقوقی و در زمان مشخص و معمولاً در مقابل مبادلۀ مبلغی صورت میگیرد
-
transference
انتقال 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در روانکاوی، برونفکنی احساسات و آرزوهای ناخودآگاهانۀ فرد به روانکاو، یعنی برونفکنی آن دسته از احساسات و آرزوهایی که دراصل به افراد مهم زندگی فرد در دوران کودکیاش معطوف بودهاند، مانند پدر و مادر
-
translation 1
انتقال 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] جابهجایی جسم در فضا بیآنکه شکل یا سمتگیری آن تغییر کند
-
transmission 1
انتقال 4
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] رفتن عامل بیماریزا از یک میزبان به میزبان دیگر
-
transposition 1
انتقال 5
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نتنویسی یا اجرای موسیقی در نغمهای متفاوت با نغمۀ اولیه
-
acoustic transmission
انتقال آکوستیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] جابهجایی انرژی براثر حرکت موج آکوستیکی در محیط
-
انتقال اضطراری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] ← انتقال اضطراری مسافر
-
oxygen transfer
انتقال اکسیژن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] نتیجۀ هوادهی به آب که براثر آن مقداری از اکسیژن هوا به آب وارد و در آن حل میشود
-
Ekman transport
انتقال اِکمن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] انتقال تودۀ آب، عمود بر جهت وزش باد و در سمت راست آن در نیمکرۀ شمالی و در سمت چپ آن در نیمکرۀ جنوبی
-
connection mode transmission, connection-oriented mode transmission
انتقال بااتصال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] انتقالی که در آن مداری از ابتدا تا انتهای تماس میان گیرنده و فرستنده برقرار میشود و طرفین ارتباط بهطور اختصاصی از آن استفاده میکنند
-
انتقال برخوانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ← انتقال تماس