کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انتقال تصویر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
انتقال برخوانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ← انتقال تماس
-
portable 1
انتقالپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ویژگی نرمافزاری که بهراحتی قابل جابهجایی از روی یک سختافزار به سختافزار دیگر است
-
portability, porting, transferability
انتقالپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] قابلیت یک برنامۀ رایانهای که اجرای آن را بر روی دو یا چند رایانۀ ناهمسان، با مشخصات متفاوت، ممکن میسازد و نتایجی همسان به دست میدهد
-
paid transfer
انتقال پولی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] جابهجایی مسافر با اخذ مبلغ اضافه در شروع سفر یا در حین انتقال
-
radiative transfer
انتقال تابشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] انتقال گرما ازطریق تابش الکترومغناطیسی متـ . ترابُرد تابشی radiative transport
-
call transfer, CT
انتقال تماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] امکانی در سامانۀ ارتباطات تلفنی که کاربر از طریق آن میتواند با گرفتن شناسۀ خاصی تماس ورودی یا خروجی را به خط دیگری انتقال دهد متـ . انتقال برخوانی
-
two-wire transmission/ two wire transmission
انتقال دوسیمه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] انتقالی که ازطریق دو سیم صورت میگیرد، مانند زوجسیم تابیده در حلقۀ دسترسی (access loop)
-
radio transmission
انتقال رادیویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] انتقال با استفاده از نشانکها/ سیگنالهای بسامد رادیویی
-
sediment transport
انتقال رسوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] حرکت رسوب و جابهجایی آن ازطریق عوامل طبیعی
-
embryo transfer, ET
انتقال رویان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] فرایند کاشت تخمک بارورشده در زهدان
-
chain transfer
انتقال زنجیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] جدا شدن یک اتم از مولکولی دیگر بهوسیلۀ پایانۀ رادیکالی درحالرشد که به رشد آن پایانه خاتمه میدهد و همزمان موجب رشد یک رادیکال جدید میشود
-
technology transfer, transfer of technology, TOT
انتقال فنّاوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت فنّاوری] انتقال دانش و مهارتها و روشها و امکانات تولیدی مرتبط با یک فنّاوری خاص برای ایجاد توانمندیهای مشابه مبدأ در مقصد
-
heat transfer
انتقال گرما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک، مهندسی بسپار] فرایندی که در آن گرما، در سطوح مرزی، از یک سامانه یا محیط به سامانه یا محیط دیگر منتقل میشود
-
transfer 3
انتقال مسافر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] حملونقل محلی و جابهجایی مسافر و باروبنۀ او از یک پایانۀ مسافرتی به پایانهای دیگر یا از یک پایانه به مهمانخانه/ هتل یا از مهمانخانه/ هتل به تماشاخانه
-
oblivious transfer, OT
انتقال ناآگاهانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] قراردادی بین فرستنده و گیرنده که براساس آن فرستنده اقدام به ارسال برخی از اطلاعات برای گیرنده میکند بدون آنکه بداند گیرنده اطلاعاتی دریافت کرده است