کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انتقاف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انتقاف
لغتنامه دهخدا
انتقاف . [ اِ ت ِ ](ع مص )کفانیدن حنظل را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(آنندراج ). شکستن حنظل را بخاطر دانه ٔ آن . (از اقرب الموارد). || بیرون آوردن چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بیرون آوردن چیزی را. (ناظم الاطباء). استخراج . (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
منتقف
لغتنامه دهخدا
منتقف . [م ُ ت َ ق ِ ] (ع ص ) آنکه می کفاند حنظل را. || آنکه بیرون می آورد چیزی را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به انتقاف شود.