کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انتفاع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
nondeportation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر انتفاع
-
بهرهوری
واژگان مترادف و متضاد
استفاده، انتفاع، بهرهجویی، تمتع ≠ محرومیت
-
exploitations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بهره برداری، استثمار، استخراج، انتفاع
-
برخورداری
واژگان مترادف و متضاد
استفاده، انتفاع، بهرهجویی، بهرهمندی، بهرهوری، تمتع ≠ محرومیت
-
اِرْتفاقٌٌ
دیکشنری عربی به فارسی
تسهيلات , ارتفاق , امتياز , اتکا , اعتماد , استفاده , انتفاع جستن
-
رقبی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: رقبیٰ] (حقوق) roqbā نوعی حق انتفاع برای مدت معین که مالک در اختیار دیگری میگذارد.
-
سودجویی
واژگان مترادف و متضاد
انتفاع، بهرهجویی، سودپرستی، منفعت طلبی، منفعت جویی، نفعطلبی ≠ بهرهرسانی
-
بهرهمندی
واژگان مترادف و متضاد
۱. انتفاع، بهرهوری، تمتع، کامیابی ≠ بیبهرگی ۲. بهرهبرداری
-
حیرت انگیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] heyrat[']angiz موجب تحیر و تعجب؛ حیرتآور.〈حیزِ انتفاع: [مجاز] استفاده؛ بهرهبرداری.
-
عمری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (فقه، حقوق) 'omrā حق انتفاع که کسی برای دیگری برقرار میکند بهمدت طول عمر خود یا عمر طرف؛ آنچه کسی به دیگری میدهد که در طول عمر خود از آن بهرهبرداری کند.
-
ملکیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ملکیّة] (حقوق) melkiy[y]at حق تصرف، استعمال، انتفاع، و انتقال که شخص در ملک خود و چیزی که متعلق به اوست در حدود مقررات قانون دارد.
-
واگذاری اموال
واژهنامه آزاد
دارای معنای اعم بوده و شامل انتقال اموال، انتقال منافع و حتی اذن انتفاع است.
-
سود برداشتن
لغتنامه دهخدا
سود برداشتن . [ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) انتفاع . (المصادر زوزنی ). سود بردن .
-
استثمار
دیکشنری عربی به فارسی
اعطاي نشان , سرمايه گذاري , دادن امتياز , تفويض , مبلغ سرمايه گذاري شده , سرمايه گزارى , بهره بردارى , بهره كشى , انتفاع , بهرهگيرى , سرمايه گذارى , استثمار
-
استغلال
دیکشنری عربی به فارسی
بهره برداري , انتفاع , استخراج , استثمار , استقلا ل , ازادي , بي نيازي از ديگران , سوء استفاده استعمار , بهره كشى , بهره بردارى