کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انتفاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انتفاد
لغتنامه دهخدا
انتفاد. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نیست گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). نابود ساختن . (از اقرب الموارد). تمامه ٔ چیزی را گرفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ).بتمام چیزی را گرفتن . (ناظم الاطباء). استیفاء حق . (از اقرب الموارد). || شیر دوشید...
-
جستوجو در متن
-
منتفد
لغتنامه دهخدا
منتفد. [ م ُ ت َ ف ِ ] (ع ص ) نیست گرداننده . || تمامی چیزی را گیرنده . || شیر دوشنده . (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). رجوع به انتفاد شود. || قعد منتفداً؛ به گوشه ای نشست و یکسوی گردید. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (نا...