کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انتفا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
انتفا
/'entefā/
معنی
از میان رفتن؛ نیست شدن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
انتفا
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر، اسم مصدر) [عربی: انتفاء] [قدیمی] 'entefā از میان رفتن؛ نیست شدن.
-
انتفا
لغتنامه دهخدا
انتفا. [اِ ت ِ ] (از ع ، اِمص ) نیستی و ناپدیدی . (ناظم الاطباء). نیستی . نابودی . (فرهنگ فارسی معین ). || نفی شدگی . || دورکردگی . (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
انطفا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: انطفاء] [قدیمی] 'entefā خاموش شدن؛ فرونشستن آتش.
-
انطفا
لغتنامه دهخدا
انطفا. [ اِ طِ] (ع مص ) فرومردن ِ آتش چراغ . (غیاث اللغات ). خاموش شدگی . فرونشستگی . (ناظم الاطباء). خاموشی : جان ناری یافت از وی انطفامرد، پوشید از قبای او قبا. مولوی .و رجوع به انطفاء شود.
-
جستوجو در متن
-
بیفتیدن
لغتنامه دهخدا
بیفتیدن . [ ی ُ دَ ] (مص ) افتیدن . افتادن . اوفتادن . سقوط. (یادداشت مؤلف ). رجوع به افتادن شود: اندلاص ؛ بیفتیدن چیزی از دست . (تاج المصادر بیهقی ). تقوض ؛ بیفتیدن خانه . (تاج المصادر بیهقی ). انتفا؛ بیفتیدن موی از عضو. (تاج المصادر بیهقی ). تحسر؛...