کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انتعاص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انتعاص
لغتنامه دهخدا
انتعاص . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) خشم گرفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). خشمگین شدن . (از اقرب الموارد). || دروا شدن افتاده . || گرانبار رفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
انتعاث
لغتنامه دهخدا
انتعاث . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) گرفتن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || بیوفتیدن دیوار از اصل . (تاج المصادر بیهقی نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ص 228 ب ).
-
جستوجو در متن
-
دروا شدن
لغتنامه دهخدا
دروا شدن . [ دَرْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) واشدن . معلق شدن . آویخته شدن . برآمدن : تیصیص ؛ گشاده و دروا شدن زمین به روئیدن گیاه (از منتهی الارب )؛ دروا شدن گیاه به شکوفه . (از منتهی الارب ).نَسع، نُسوع ؛ دروا شدن گوشت بن دندان از دندان و فروهشته و سست گر...