کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انتصاح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
انتصاح
/'entesāh/
معنی
نصیحت پذیرفتن؛ اندرز گرفتن؛ قبول نصیحت کردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
انتصاح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'entesāh نصیحت پذیرفتن؛ اندرز گرفتن؛ قبول نصیحت کردن.
-
انتصاح
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .) اندرز گرفتن ، نصیحت پذیرفتن .
-
انتصاح
لغتنامه دهخدا
انتصاح . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نصیحت پذیرفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (غیاث اللغات ) (فرهنگ فارسی معین ). نصیحت کسی را پذیرفتن . (مصادر زوزنی ). نصیحت کسی فاپذیرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). قبول نصیحت کردن . اندرز گرفت...
-
جستوجو در متن
-
منتصح
لغتنامه دهخدا
منتصح . [ م ُ ت َ ص ِ ] (ع ص ) نصیحت پذیرنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). آنکه پند و نصیحت می پذیرد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به انتصاح شود.
-
ستر
لغتنامه دهخدا
ستر. [ س ِ ] (ع اِ) پرده . ج ، استار. (منتهی الارب ) (دهار). پرده و حجاب و نقاب . (ناظم الاطباء) : آسمان سترا ستاره همتامن ترا قیدافه همت دیده ام . خاقانی .کعبه است ایوان خسرو کاندر اوستر عالی را هویدا دیده ام . خاقانی .گهی برج کواکب می پریدم گهی ستر...