کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انتخاب زده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انتخاب زده
لغتنامه دهخدا
انتخاب زده . [ اِ ت ِ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) برگزیده . (آنندراج ). مختار. (ناظم الاطباء) : بیاض گردن او را ز نقطه ریزی خال توان شناخت که گشته ست انتخاب زده . صائب (از آنندراج ).|| گزیدگی . (ناظم الاطباء). ؟!
-
واژههای مشابه
-
انتخاب کردن
فرهنگ واژههای سره
برگزیدن
-
selection bias
سوگیری انتخاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] سوگیری ناشی از تفاوت نظاممند در ویژگیهای کسانی که برای مطالعه انتخاب شدهاند و آنها که انتخاب نشدهاند
-
pseudochoice
شبهانتخاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] گونهای انکار که در آن فرد مصرف افراطی مواد یا پیامدهای منفی آن را انتخاب آگاهانۀ خود میداند، نه عدم تسلط بر رفتار خود
-
انتخاب کردن
لغتنامه دهخدا
انتخاب کردن . [ اِ ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) برگزیدن : هلاک مشرب صیاد دام بر دوشم که جای گل ز چمن بلبل انتخاب کند.سلیم (از آنندراج ).
-
انتخاب آلوده
لغتنامه دهخدا
انتخاب آلوده . [ اِ ت ِ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) انتخاب آلود. برگزیده . (بهار عجم ) (از آنندراج ). مختار. (از ناظم الاطباء) : گر ببینم مصرع مژگان خواب آلوده ای می توانم گفت بیتی انتخاب آلوده ای .وحید (از بهار عجم ).
-
انتخاب شونده
لغتنامه دهخدا
انتخاب شونده . [ اِ ت ِ ش َ وَ دَ / دِ ] (نف مرکب ) در اصطلاح سیاسی و حقوقی ، کسی که بنمایندگی مجلس شورای ملی و سنا و انجمن شهر و دیگر انجمنها برگزیده می شود.
-
انتخاب کننده
لغتنامه دهخدا
انتخاب کننده . [ اِ ت ِ ک ُ ن َن ْ دَ/دِ ] (نف مرکب ) کسی که انتخاب می کند. || (اصطلاح حقوق و سیاست ) کسی که حق شرکت در انتخابات دارد و برای انتخاب نمایندگان مجلس شورای ملی و سنا و دیگر انجمنها رأی میدهد.
-
casting 1, cast 1
انتخاب بازیگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] گزینش بازیگران برای ایفای نقش در یک برنامۀ تلویزیونی یا فیلم
-
intersexual selection
انتخاب بیناجنسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی انتخاب جنسی که در آن جنس ماده نرینهای را ترجیح میدهد که دارای خصلتهایی است که برای مادهها جذاب است
-
kin selection
انتخاب خویشاوندمحور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی انتخاب طبیعی که درجهت حمایت از رفتاری از فرد است که احتمال تولیدمثل آن فرد و بقای خویشاوندانش را افزایش میدهد
-
double casting
انتخاب دوبازیگره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] آمادهسازی دو بازیگر برای ایفای یک نقش
-
natural selection
انتخاب طبیعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی، زیستشناسی- علوم گیاهی] نظریهای که براساس آن در طبیعت، موجوداتی که میتوانند با تغییرات محیط تطابق یابند بیشتر بخت زنده ماندن و ادامۀ حیات دارند
-
food choice
انتخاب غذا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] تمایل به مصرف غذاهایی خاص که از عوامل فرهنگی و محیطی تأثیر میپذیرد