کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انبُر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انبُر
لهجه و گویش تهرانی
ماشه
-
واژههای مشابه
-
انبر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹انبره› 'ambor وسیلۀ فلزی دوشاخه با دو فک که با آن آتش یا چیز دیگر را برگیرند.
-
انبر
فرهنگ فارسی معین
(اَ بُ) (اِ.) آلت فلزی دوشاخه که با آن آتش یا چیزی دیگر را برگیرند.
-
انبر
لغتنامه دهخدا
انبر. [ اَم ْ ب َ ] (اِ) عرشه ٔ کشتی . طبقه ٔ کشتی . (از دزی ج 1 ص 39).
-
انبر
لغتنامه دهخدا
انبر. [ اَم ْ ب ُ ] (اِ) کلبتین بود که سرش کژ بود. (لغت فرس اسدی چ عباس اقبال ص 138). آلتی باشد از آهن که زرگران و مسگران طلا و مس تفته را بدان گیرند و بعربی کلوب خوانند. (برهان قاطع).آلتی است از آهن و دارای دو شاخه ٔ دراز که آتش و چیزهای تفته را بدا...
-
انبر
دیکشنری فارسی به عربی
ادات
-
انبر
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: anbor طاری: ambor طامه ای: ambor طرقی: ambor کشه ای: ambor نطنزی: ombor
-
انبر
واژهنامه آزاد
آتشگیره
-
روی سیخ یا انبر کباب کردن
دیکشنری فارسی به عربی
شواية
-
واژههای همآوا
-
عنبر
واژگان مترادف و متضاد
۱. عنبربو ۲. گلگندم ۳. فتنه
-
عنبر
فرهنگ واژههای سره
زغال اخته
-
انبر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹انبره› 'ambor وسیلۀ فلزی دوشاخه با دو فک که با آن آتش یا چیز دیگر را برگیرند.
-
انبر
فرهنگ فارسی معین
(اَ بُ) (اِ.) آلت فلزی دوشاخه که با آن آتش یا چیزی دیگر را برگیرند.