کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انبوهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
انبوهی
/'ambuhi/
معنی
فراوانی؛ کثرت.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
denseness, density, exuberance, infestation, luxuriance, mass , overgrowth, thick
-
جستوجوی دقیق
-
انبوهی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'ambuhi فراوانی؛ کثرت.
-
انبوهی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) 1 - بسیاری . 2 - کثرت جمعیت .
-
انبوهی
لغتنامه دهخدا
انبوهی . [ اَم ْ ] (حامص ) فراوانی و افزونی و بسیاری و کثرت و جمعیت و جماعت . (ناظم الاطباء). بسیاری . تعدد. تکثر. کثرت . جمعیت . (فرهنگ فارسی معین ). کثافت . زحام .ازدحام . تزاحم . گشنی . (یادداشت مؤلف ) : چون کَشَف انبوهی غوغا بدید بانگ و ژخ ّ مرد...
-
انبوهی
دیکشنری فارسی به عربی
تدفق
-
واژههای مشابه
-
انبوهی کردن
لغتنامه دهخدا
انبوهی کردن . [ اَم ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) جمعیت کردن و بر یکدیگر فشار وارد آوردن . (ناظم الاطباء). زحمت . (تاج المصادر بیهقی ). زحام . (دهار). اعتراک . ازدحام . (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). مداغشه . تهوش . تصادم . مداکاة. تمالؤ. (منتهی الارب...
-
انبوهی نمودن
لغتنامه دهخدا
انبوهی نمودن . [ اَم ْ ن ُ/ن ِ/ن َ دَ ](مص مرکب ) انبوهی کردن . رجوع به انبوهی کردن شود.
-
جستوجو در متن
-
تراکم
فرهنگ واژههای سره
انباشت، انبوهی، چگال
-
stand age density
تراکم سنّ توده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] میزان انبوهی سن توده
-
bushiness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بوشندی، انبوهی، پرپشتی
-
زحام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] zehām انبوهی کردن؛ به هم فشار آوردن و جا تنگ کردن بر یکدیگر.
-
مزدحم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mozdahem ازدحامکننده؛ انبوهیکننده.
-
affluxes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افسرده، ریزش، جریان، انبوهی
-
afflux
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فلوکس، ریزش، جریان، انبوهی