کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انبون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انبون
لغتنامه دهخدا
انبون . [ اَم ْ ] (ص ) فراخ . واسع. (شعوری ج 1 ورق 123 الف ). عریض و وسیع و پهن و فراخ . (ناظم الاطباء) : شمار روز عمر افزون بادافضای جاه و مال انبون بادا.میرنظمی (از شعوری ج 1 ورق 123 الف ).
-
واژههای مشابه
-
اَنبون،انبونه،همبونه،امبونه
لهجه و گویش تهرانی
همیان،انبان،شکم
-
جستوجو در متن
-
ابون
لغتنامه دهخدا
ابون . [ اَ ] (اِخ ) (دیر...) یا دیر انبون . دیریست در جزیره و نزدیک آن گوری کلان و گویند قبر نوح نبی است .