کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انبردست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
انبردست
/'ambordast/
معنی
نوعی ابزار برای بازکردن پیچ و مهره یا بریدن مفتول.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
nippers, pliers
-
جستوجوی دقیق
-
انبردست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'ambordast نوعی ابزار برای بازکردن پیچ و مهره یا بریدن مفتول.
-
انبردست
لغتنامه دهخدا
انبردست . [ اَم ْ ب ُ دَ ] (اِ مرکب ) در اصطلاح مکانیک ، نوعی از اهرم که تکیه گاه آن بین نقطه ٔ کارگر و نقطه ٔ ایستادگی قرار دارد. (از فرهنگ فارسی معین ).
-
انبردست
دیکشنری فارسی به عربی
زردية
-
جستوجو در متن
-
زردية
دیکشنری عربی به فارسی
انبردست
-
dispensator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انبردست
-
unpillaged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انبردست
-
pump-type pliers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انبردست پمپ
-
pair of pliers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جفت انبردست
-
fire tongs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انبردست آتش
-
chain tongs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انبردست زنجیر
-
locking pliers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قفل انبردست
-
slip-joint pliers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انبردست لغزش مشترک
-
rib joint pliers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انبردست انسدادی مشترک
-
دم باریک
لغتنامه دهخدا
دم باریک . [ دَ ] (اِ مرکب ) نوعی انبردست .