کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انبارداری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
انبارداری
/'ambārdāri/
معنی
شغل و عمل انباردار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
انبارداری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'ambārdāri شغل و عمل انباردار.
-
انبارداری
لغتنامه دهخدا
انبارداری . [ اَم ْ ] (حامص مرکب ) عمل انباردار. (ناظم الاطباء). شغل انباردار. انباربانی . (یادداشت مؤلف ). || احتکار. حکره . (یادداشت مؤلف ). || کرایه ٔ انبار. کرایه ٔ کالای بانبار سپرده . (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
warehousing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انبارداری، انبار کردن
-
cellarage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلاهبرداری، فضای زیر زمین، حق انبارداری برای نگاه داشتن چیزی
-
احتکار
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) انبار کردن و نگاهداشتن کالا به قصد گران فروختن . 2 - (اِمص .) انبارداری .
-
technical order, TO
دستورکار فنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] نشریه یا کتابچهای که حاوی اطلاعات و دستورهای فنی مربوط به بازرسی فنی، انبارداری، عملیات، بهینهسازی و تعمیر و نگهداری قطعات و تجهیزات هواگردهای معینی است
-
احتکار
لغتنامه دهخدا
احتکار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) غله اندوختن گران فروختن را بگاه گرانی . غله نگاه داشتن تا بگرانی بفروشد. (منتهی الارب ). غله به نیت گرانی جمع کردن .(غیاث ). غله داشتن امید تنگی را. (تاج المصادر). حکر. تحکر. انبار کردن . احتکار، نگاهداری طعام و خوراک است ب...
-
غلام
لغتنامه دهخدا
غلام . [ غ ُ] (ع اِ) کودک . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ). کودک شهوت پدیدآمده . (ترجمان علامه ٔ جرجانی تهذیب عادل نسخه ٔکتابخانه ٔ لغت نامه ). پسر از هنگام ولادت تا آمد جوانی . (از منتهی الارب ). کودک که خطش دمیده باشد و بعضی گویند از زمان ولادت تا ح...