کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
أَنَامِ
فرهنگ واژگان قرآن
مردم(اعم از جن وانس،و به قولي به معناي هر جنبندهاي است که روي زمين راه برود )
-
أَنْعَمَ
فرهنگ واژگان قرآن
نعمت داد
-
جستوجو در متن
-
انامه
فرهنگ فارسی معین
(اَ مَ) [ ع . انام ] (اِج .) انام ، مردم ، مردمان .
-
Annam
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انام
-
انیم
لغتنامه دهخدا
انیم . [ اَ ] (ع اِ) انام . خلق . آفریدگان . (ازاقرب الموارد) (ناظم الاطباء). انام و خلق و جن و انس . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از آنندراج ). || جمیع آنچه بر روی زمین است . (ناظم الاطباء).
-
آفریدگان
لغتنامه دهخدا
آفریدگان . [ ف َ دَ / دِ ] (اِ) ج ِ آفریده . خلق . خلیقه . مخلوق . مخلوقات . وَری . بریه . (صراح ). انام . کائنات .
-
لائوس
لغتنامه دهخدا
لائوس . [ ءُ ] (اِخ ) نام منطقه ای از «هندوچین » واقع در مغرب آنام ، دارای 855 هزار سکنه . کرسی آن وین تیان است .
-
خلق عالم
لغتنامه دهخدا
خلق عالم . [ خ َ ق ِ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مردمان . بریه . انام . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
گراییده
لغتنامه دهخدا
گراییده . [ گ َ / گ ِ دَ / دِ ] (ن مف ) متمایل شده : لاجرم کافه ٔ انام از خواص و عوام به محبت او گراییده اند . (گلستان ). رجوع به گرائیدن . گراییدن و گرایستن شود.
-
انامه
لغتنامه دهخدا
انامه . [ اَ م َ ] (از ع ، اِ) انام . مردمان . مردم . (از فرهنگ فارسی معین ) : نصر است باب میر که فخر انامه بودبخشیدنش همه زر، با سیم و جامه بود.منوچهری .
-
کوربه
لغتنامه دهخدا
کوربه . [ ب ِ ] (اِخ ) دریاسالار فرانسوی (1827-1885 م .). وی جانشین ریویر در تونکن شد و در سال 1883 م . انام را تحت الحمایه ٔ فرانسه ساخت و «پروانه های سیاه » چینیان را شکست داد. (از لاروس ).
-
تت
لغتنامه دهخدا
تت . [ ت ِ ] (اِخ ) (عید...) یکی از مراسم مذهبی است که بوسیله ٔ مردم «آنام » رسمیت یافت . این عید در اولین روز سال چینیان (بین بیستم ژانویه و نوزدهم فوریه ) برگزار میگردد.
-
توران
لغتنامه دهخدا
توران . (اِخ ) شهری است در ویتنام مرکزی (انام ) که امروز آن را دانانگ نامند و 25 هزار تن سکنه دارد. این شهر بندری است که بر کنار خلیج زیبائی واقع است و محصول آنجا برنج و پنبه است . (از لاروس ). رجوع به قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمه ٔ تورانه شود.
-
ازمه
لغتنامه دهخدا
ازمه . [ اَ زِم ْ م َ ] (ع اِ) ج ِ زمام . مهارها : چون بندگان حضرت پادشاه عالم عادل مؤید مظفر منصور مالک ازمه ٔ انام .. (گلستان ).
-
پهوین
لغتنامه دهخدا
پهوین . [ پ ِ هو ی ِ ](اِخ ) نام قصبه ٔ مرکز ایالت در قسمت شرقی هندوچین ، در کشور آنام ، واقع در چهارصد هزارگزی جنوب شرقی هوئه . (قاموس الاعلام ترکی ).