کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
انار
/'anār/
معنی
۱. میوهای خوراکی با پوستی سفید یا سرخ، دانههای قرمز یا سفید آبدار، با مزۀ ترش یا شیرین که از آب آن رب تهیه میشود و در پختن برخی خوراکها کاربرد دارد.
۲. درخت این میوه با برگهای ریز و سرخرنگ و ساقۀ خاردار.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. رمان، نار
۲. اناربن، نارون
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
انار
واژگان مترادف و متضاد
۱. رمان، نار ۲. اناربن، نارون
-
انار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹نار› (زیستشناسی) 'anār ۱. میوهای خوراکی با پوستی سفید یا سرخ، دانههای قرمز یا سفید آبدار، با مزۀ ترش یا شیرین که از آب آن رب تهیه میشود و در پختن برخی خوراکها کاربرد دارد.۲. درخت این میوه با برگهای ریز و سرخرنگ و ساقۀ خاردار.
-
انار
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ په . ] ( اِ.) = نار: درختچه ای از تیرة موردی ها دارای برگ های بیضوی و گل های قرمزرنگ . میوه اش درشت و دارای پوست سرخ و کلفت و دانه های آبدار و خوشمزه می باشد.
-
انار
لغتنامه دهخدا
انار. [ ] (اِخ ) [ شهرکیست ] سردسیر با نعمت بسیار بر حد میان پارس و بیابان .(حدود العالم چ دانشگاه ص 136). فرهنگ جغرافیایی ایران امروزه جایی را بنام انار در فارس نشان نمیدهد.
-
انار
لغتنامه دهخدا
انار. [ ] (اِخ ) نام رستاقی در قم و نیزوادی قم را میگفته اند. در تاریخ قم (ص 23) آمده است : انار در اصل اناربار بوده است بعد از آن اختصار کردند در او و گفتند انار، و انار اسم وادی قم بوده و بار اسم کنار وادی و رهگذر آن و این رستاق را اناربار نام کردن...
-
انار
لغتنامه دهخدا
انار. [ اَ ] (اِ) درختچه ایست از تیره ٔ موردیها که گاهی آنرا تیره ای مستقل محسوب دارند و بنام انارها نامند، پوست آن خاکستری و برگهایش بیضوی و گلهایش بالنسبه بزرگ و قرمزرنگ است . (فرهنگ فارسی معین ). میوه ٔ آن درشت و دارای پوست سرخ و کلفت است . دانه ه...
-
انار
لغتنامه دهخدا
انار. [ اَ ] (اِخ ) دهی است از شهرستان رفسنجان با 2800 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، پنبه ، پسته ، صیفی و لبنیات است . دارای ادارات دولتی و 20 باب دکان است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
انار
لغتنامه دهخدا
انار. [ اَ ] (اِخ ) یک از دهستانهای پنج گانه ٔ شهرستان رفسنجان و در شمال باختری آن واقع و دارای هوای معتدل است . آب آن از قنات و محصول عمده ٔ آن غلات ، لبنیات ،پسته ، پنبه و حبوب است . 36 آبادی بزرگ و کوچک و 4500 تن جمعیت دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ای...
-
انار
لغتنامه دهخدا
انار. [ اَ] (اِخ ) [ شهرکیست ] بر راه رودان از پارس و [ جای ] بانعمت . (حدود العالم چ دانشگاه ص 129). در هفتادوپنج میلی یزد، نیمه راه یزد و شهربابک شهر انار است که در جهت جنوب خاوری شصت میل تا بهرام آباد فاصله دارد. اکنون انار و بهرام آباد هر دو از ت...
-
انار
لغتنامه دهخدا
انار. [ اُ ] (اِخ ) شهر کوچکی است از نواحی آذربایجان دارای آب و گیاه فراوان ، بین آن و اردبیل هفت فرسنگ از کوهستان است و بیشتر میوه های اردبیل از این شهر است از ولایت بیشکین صاحب اهر ووراوی بشمار است . (از معجم البلدان ). ده اُنار جزء دهستان مشکین خا...
-
Punica
انار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] سردهای کوچک از اناریان درختی کوچک یا درختچهای بارده و خزاندار که مهمترین گونۀ این سرده انار معمولی است و گونۀ دیگر آن بومی جزیرۀ سوکوتراست با گلهای صورتی و میوهای با طعم ترشتر از انار معمولی
-
انار
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: enâr طاری: enâr طامه ای: anâr طرقی: enar کشه ای: enâr نطنزی: anâr
-
واژههای مشابه
-
آنار
لغتنامه دهخدا
آنار. (اِ) رجوع به انار شود.
-
اِنار
لهجه و گویش بختیاری
enâr اَنار.