کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امیدون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
امیدون
لغتنامه دهخدا
امیدون . [ ] (اِ) نشاسته . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ، در قرابادین ، از یادداشت مؤلف ). شاید محرف املون باشد.
-
واژههای مشابه
-
آمیدون
فرهنگ واژههای سره
نشاسته
-
واژههای همآوا
-
آمیدون
فرهنگ واژههای سره
نشاسته
-
جستوجو در متن
-
amydon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امیدون
-
آمولن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از یونانی] 'āmulon نشاسته؛ آمیدون.
-
سورنجان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) suranjān گیاهی پیازدار، با شاخههای کوتاه، گلهای زرد یا بنفش کوچک، و برگهای دراز و باریک که پیاز آن دارای موسیلاژ، آمیدون، قند، تانن، و مادهای سمی به نام کولشیسین است و در طب به کار میرود.
-
ذرت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ذرَّة] (زیستشناسی) zorrat گیاهی از تیرۀ غلات، دارای برگهای دراز و ساقۀ راست. بلندیش تا یک متر میرسد. دانههایش زردرنگ و شبیه نخود ریز و در روی شاخۀ کوتاهی به شکل خوشه پهلوی هم و پیوسته به یکدیگر تشکیل میشود و هر شاخه در حدود سیصد دانه ...
-
مازو
لغتنامه دهخدا
مازو. (اِ) بار درختی است و بدان پوست را دباغت کنند و یک جزو از اجزای مرکب هم هست . (برهان ). ثمر درختی است که بدان پوست را دباغت کنند. (آنندراج ). نمو غیرطبیعی که در روی برگهای بعضی اشجار بر اثر گزیدگی حیوانی از جنس هوام پدید می آید و بیشتر در روی بر...