کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امیدواری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
امیدواری
/'om[m]idvāri/
معنی
امید داشتن؛ امیدوار بودن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
امید، توقع، رجا ≠ نومیدی، یاس
دیکشنری
expectation, hope, prospect, trust
-
جستوجوی دقیق
-
امیدواری
واژگان مترادف و متضاد
امید، توقع، رجا ≠ نومیدی، یاس
-
امیدواری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'om[m]idvāri امید داشتن؛ امیدوار بودن.
-
امیدواری
لغتنامه دهخدا
امیدواری . [ اُمیدْ ] (حامص مرکب ) مقابل ناامیدی . (آنندراج ). رجاء. ارتجاء. ترجی . ترجیه . (یادداشت مؤلف ). امیدوار بودن . امید داشتن . (از فرهنگ فارسی معین ). آرزومندی : مجنون ز سر امیدواری می کرد بسجده حق گزاری . نظامی .عاشق چو شنید امیدواری گفتا...
-
واژههای مشابه
-
امیدواری دادن
لغتنامه دهخدا
امیدواری دادن . [اُمیدْ، دَ ] (مص مرکب ) امیدوار کردن . امید دادن .
-
امیدواری چشم داشت
دیکشنری فارسی به عربی
امل
-
ابراز امیدواری کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أعرب عن أمله
-
توکل و امیدواری
فرهنگ گنجواژه
توکل.
-
جستوجو در متن
-
forlorn hope
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امیدواری
-
امید
واژهنامه آزاد
امیدواری
-
قوت قلب
واژهنامه آزاد
امیدواری
-
مخت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] moxt امید؛ امیدواری.
-
أعرب عن أمله
دیکشنری عربی به فارسی
ابراز اميدواري کرد
-
دلگرمی
واژگان مترادف و متضاد
اعتماد، امیدواری، پشتوانه، دلداری