کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
امی
/'ommi/
معنی
۱. مادری.
۲. [مجاز] کسی که درس نخوانده و خواندن و نوشتن را یاد نگرفته باشد؛ بیسواد.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بیسواد، درسناخوانده
۲. مادری ≠ باسواد، تحصیلکرده
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
امی
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیسواد، درسناخوانده ۲. مادری ≠ باسواد، تحصیلکرده
-
امی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به امّ) [عربی: امّیّ] [قدیمی] 'ommi ۱. مادری.۲. [مجاز] کسی که درس نخوانده و خواندن و نوشتن را یاد نگرفته باشد؛ بیسواد.
-
امی
فرهنگ فارسی معین
(اُ مّ) [ ع . ] (ص نسب .) بی سواد.
-
امی
لغتنامه دهخدا
امی . [ اُم ْ می ] (ع ص ) منسوب به ام . مادری . بطنی : اخ امی ؛ برادر مادری . اخت امی ؛ خواهر مادری . (از یادداشت مؤلف ). || کسی که بر اصل خلقت خود بود و کتابت و حساب نیاموخته باشد. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کسی که پدرش در ایام طفلی او بمیرد...
-
امی
دیکشنری فارسی به عربی
امومي
-
واژههای مشابه
-
أُمِّيَ
فرهنگ واژگان قرآن
مادرم
-
أَُمِّيَّ
فرهنگ واژگان قرآن
ناخوانده درس
-
آمی
لغتنامه دهخدا
آمی . (یونانی ، اِ) آمیوس . زنیان . نانخواه . نانخه . نانوخیه . نَغن . نَغن خلان . نغن خوالان . جوانی . کمون ملوکی .
-
امي
دیکشنری عربی به فارسی
بي سواد , عامي , درس نخوانده
-
أَُمِّيَّ
فرهنگ واژگان قرآن
درس نخوانده
-
آمی
واژهنامه آزاد
مال ما ، متعلق به ما
-
آمیتیدا
فرهنگ نامها
(تلفظ: āmitidā) (در اعلام) همسر کوروش کبیر و نام دختر ایشتوویگو (آستیاگ) از پادشاهان ماد ، که فرزندان او از شوهر اولش (سپیتامه) به نامهای ' سپیتاک' و ' مهاجران' از طرف کوروش به مقام ساتراپی [استاندار] منصوب گشتند .
-
آمی تیس
فرهنگ نامها
ملکه بابل و همسر کورش و همین طور به معنی گل رز
-
قصار امی
لغتنامه دهخدا
قصار امی . [ ق َص ْ صا رِ اُم ْ می ] (اِخ ) شاعری است به روزگار غزنویان و ظاهراً مادح محمود و امیر ابواحمد محمدبن محمود و مسعودبن محمود. عروضی در کتاب چهارمقاله در سلک شعرای ملوک آل ناصرالدین یعنی غزنویان نام او را آرد و گوید: اما اسامی ملوک آل ناصرا...