کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امویان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
امویان
لغتنامه دهخدا
امویان . [ اَ / اُ م َ ویا ] (اِخ ) بنی امیه . سلسله ای است از نسل امیةبن عبد شمس قرشی که پس از خلفای راشدین در سال 40 هَ .ق .660/ م . نخستین خلیفه ٔ آنان معاویةبن ابی سفیان زمام حکومت کشورهای اسلامی را در دست گرفت . با رسیدن خلافت به معاویه دوره ٔ ج...
-
واژههای مشابه
-
امویان اندلس
لغتنامه دهخدا
امویان اندلس . [ اُ / اَ م َ ویا ن ِ اَ دُ ل ُ ] (اِخ ) خانواده ای هستند از امویان (بنی امیه ) که در اسپانیا حکومت و خلافت داشتند. اسپانیا در فاصله ٔ سالهای 91 و 93 هَ .ق ./ 710 - 712 م . بوسیله ٔ مسلمانان گشوده شد. از این تاریخ تا سال 138 هَ .ق . 75...
-
جستوجو در متن
-
امیاد
لغتنامه دهخدا
امیاد. [ اُ م ِی ْ یا ] (اِخ ) در اصطلاح اروپاییان ، امویان (بنی امیه ) را گویند. رجوع به امویان و بنی امیه شود.
-
امیة
لغتنامه دهخدا
امیة. [ اُ م َی ْ ی َ ] (اِخ ) ابن عبد شمس بن عبد مناف بن قصی . از اجداد عرب در جاهلیت و سرسلسله ٔ امویان ، خلفای اسلامی شام و اندلس بود. رجوع به امویان و امویان اندلس شود.
-
بنوامیه
لغتنامه دهخدا
بنوامیه . [ ب َ اُ م َی ْ ی َ ] (اِخ ) رجوع به امویان شود.
-
بنی امیّه
لغتنامه دهخدا
بنی امیّه . [ ب َ اُ م َی ْ ی َ ] (اِخ ) رجوع به امویان شود.
-
تئوکراسی
فرهنگ فارسی معین
(تِ ئُ کِ) [ فر. ] (اِمر.) دولتی که از اختلاط قدرت های دینی و سیاسی به وجود آید؛ حکومت دینی ؛ مانند حکومت امویان و عباسیان .
-
حصیلة
لغتنامه دهخدا
حصیلة. [ ح ُ ص َ ل َ ] (اِخ ) نام چاهی قبیله ٔ طی را. و این قبیله یکی از عمال جائر امویان را در چاه افکندند.
-
مهدی
لغتنامه دهخدا
مهدی . [ م َ ] (اِخ ) لقب محمد ثانی ، یازدهمین خلیفه ٔ اموی اسپانیا. رجوع به امویان اندلس شود.
-
عرجی
لغتنامه دهخدا
عرجی . [ ع َ ] (اِخ ) شاعری از امویان معاصر ولیدبن یزید. و او راست بیت معروف :أضاعونی و أی فتی أضاعوالیوم کریهة و سداد ثغر.(یادداشت مؤلف ).
-
قصر اوس
لغتنامه دهخدا
قصر اوس . [ ق َ رِ اَ ] (اِخ ) در بصره است ، و به اوس بن ثعلبةبن زفر که در زمان امویان حاکم خراسان بود منسوب است . (معجم البلدان ).
-
لاوی
لغتنامه دهخدا
لاوی . (اِخ ) نام یکی از شاهان روم شرقی پس از هرقل به روزگار امویان . مدت ملکت وی سه سال بوده است . (مجمل التواریخ و القصص ص 137).
-
ابوکامل
لغتنامه دهخدا
ابوکامل . [ اَ م ِ ] (اِخ )غزیل . مولی ولیدبن عبدالملک . مغنی و شاعر و بذله گوی معاصر امویان . او مداح ولیدبن عبدالملک بوده است .