کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امولسیون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
امولسیون
/'emo(u)lsiyon/
معنی
داروی مایع کدر و شیری که ذرات نامحلول به حالت تعلیق در آن قرار دارند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
امولسیون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: émulsion] (شیمی) 'emo(u)lsiyon داروی مایع کدر و شیری که ذرات نامحلول به حالت تعلیق در آن قرار دارند.
-
امولسیون
لغتنامه دهخدا
امولسیون . [ اِ یُن ْ ] (فرانسوی ، اِ) در اصطلاح دواسازی ، هر داروی مرکب مایع و شیرمانندی که جهت آشامیدن مریض ترتیب دهند. (ناظم الاطباء). اگر دانه های روغن دار را با کمی آب در هاون صلایه کنند و توده ٔ خمیری شکل حاصل را با آب بسایند مایع شیری شکلی بدس...
-
امولسیون
واژهنامه آزاد
نامیزه یا امولسیون (emulsion در انگلیسی) مخلوطی از دو مایع نامحلول در یکدیگر. پراکندگی قطره های ریز یک مایع (مانند روغن) در مایعی دیگر (مانند آب)، بی آنکه در آن حل شوند. به عبارت دیگر، آمیختگی مایع با مایع را، در صورتی که دو مایع در هم حل نشوند و به ...
-
امولسیون
واژهنامه آزاد
لایه حسّاس روی فیلم عکّاسی.
-
جستوجو در متن
-
emulsion
فرهنگ لغات علمی
امولسیون
-
emulsifications
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امولسیون ها
-
emulsionize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امولسیون کردن
-
emulsive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امولسیون
-
پخشانش
واژهنامه آزاد
امولسیون
-
emulsifier
فرهنگ لغات علمی
امولسیون کننده
-
immoralize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امولسیون کردن، خراب کردن
-
emulsifiable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امولسیون کننده
-
emulsions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امولسیون ها، شیرابه، ذرات چربی دراب
-
emulsified
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امولسیون، بحالت تعلیق دراوردن، بشکل ذرات ریز و پایدار دراوردن