کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امنان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
امنان
لغتنامه دهخدا
امنان . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ مَن ّ (واحد وزن ). (از اقرب الموارد). رجوع به مَن ّ شود.
-
امنان
لغتنامه دهخدا
امنان . [ اِ ] (ع مص ) سست و مانده کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ناتوان ساختن کسی و نیروی او را بردن . (از اقرب الموارد). || بممنون کسی رسیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گویند امنته اذا بلغت ممنونه . (از منتهی الارب...
-
جستوجو در متن
-
من
لغتنامه دهخدا
من . [ م َن ن ] (ع اِ) ترنجبین . (ترجمان القرآن ) (مهذب الاسماء). گز انگبین . (زمخشری ). ترانگبین و آن تری و پشک است که بر درخت و سنگ منعقد شود و هر شبنم که از آسمان افتد شیرین همچو انگبین و بسته گردد و همچو صمغ خشک شود ومعروف به من تری که بر درخت بل...