کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امنا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
امنا
/'omanā/
معنی
= امین
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
امنا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: امناء، جمعِ اَمین] 'omanā = امین
-
امنا
لغتنامه دهخدا
امنا. [ اُ م َ ] (از ع ، اِ) ج ِ امین . (از اقرب الموارد).مردمان امین و امانت دار. (ناظم الاطباء). زنهارداران . امینان . (فرهنگ فارسی معین ). امانت داران . (غیاث اللغات ) (از آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ) : الحق امنای مال ایتام همچون تو حلال زاده بای...
-
واژههای مشابه
-
آمنا
فرهنگ نامها
(تلفظ: āmanā) صورت دیگر آمنه ؛ امین شده ، زن ایمان آورنده .
-
آمنا
فرهنگ واژههای سره
پشتوانکی، زنهار
-
واژههای همآوا
-
آمنا
فرهنگ نامها
(تلفظ: āmanā) صورت دیگر آمنه ؛ امین شده ، زن ایمان آورنده .
-
آمنا
فرهنگ واژههای سره
پشتوانکی، زنهار
-
امنع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'amna' ۱. استوارتر.۲. بلندپایهتر.
-
امنع
لغتنامه دهخدا
امنع. [ اَ ن َ ] (ع ص ) با عز و ارجمندی . (ناظم الاطباء). || (ن تف ) منیعتر. بلندتر. استوارتر. (فرهنگ فارسی معین ).- امثال : امنع من ام قرفة . امنع من انف الاسد . امنع من صبی . امنع من عتر . امنع من عقاب الجو . امنع من لهاة اللیث .(از مجمعالامثا...
-
جستوجو در متن
-
trusteeships
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وظیفه، امانت، تولیت، امانت داری، جزء امنا بودن
-
trusteeship
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وظیفه، امانت، تولیت، امانت داری، جزء امنا بودن
-
امناء
لغتنامه دهخدا
امناء. [ اُ م َ ] (ع اِ) ج ِ امین . رجوع به امنا شود.
-
قریة
لغتنامه دهخدا
قریة. [ ق ُ رَی ْ ی َ ] (اِخ ) جائی است مشهور در جبل طی . امرءالقیس گوید : تبیت لبونی بالقریة اُمَّناًو أسرحها غبا بأکناف حائل .(معجم البلدان ).