کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
املیص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
املیص
لغتنامه دهخدا
املیص . [ اِ ](ع ص ) سَیر املیص ؛ رفتار شتاب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سَیر سریع. (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
عملیص
لغتنامه دهخدا
عملیص . [ ع ِ ] (ع ص ) سخت و مانده کننده . منزل سخت و مانده کن . علمیص . رجوع به علمیص شود.
-
املیس
لغتنامه دهخدا
املیس . [ اِ ] (ع ص ) دشت خشک بی گیاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). بیابان بی گیاه . (از اقرب الموارد). املیسة. ج ، امالیس ،امالس (بطور شاذ). (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). گویند فلاة املیس و املیسة. (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
رفتار
لغتنامه دهخدا
رفتار. [ رَ ] (اِمص ) سلوک . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). حاصل بالمصدر رفتن . و مستانه ، شتاب آلود از صفات ، و موج از تشبیهات اوست و با لفظکردن مستعمل . (آنندراج ). معاملت . معامله . سلوک : خوش رفتاری ؛ حسن سلوک . (یادداشت مؤلف ) : غالباً نشا...