کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
املج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
املج
/'amlaj/
معنی
= آملج
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
املج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از سنسکریت] (زیستشناسی) 'amlaj = آملج
-
املج
لغتنامه دهخدا
املج . [ اَ ل َ ] (اِ) معرب آمله . (شرح فارسی قاموس ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به آمله شود. || گندم گون . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). انسان گندمگون و زردرنگ را گویند: فجأت به املج ؛ یعنی زرد نه سفید و نه سیاه . (از اقرب...
-
واژههای مشابه
-
آملج
فرهنگ واژههای سره
آمله
-
آملج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از سنسکریت] (زیستشناسی) 'āmolaj = آمله
-
آملج
لغتنامه دهخدا
آملج . [ م ُ ل َ ] (معرب ، اِ) مُعرّب آمله .
-
عسل املج
لغتنامه دهخدا
عسل املج . [ ع َ س َ ل ِ اَ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عسل مربی به املج است . (از فهرست مخزن الادویة). و رجوع به املج شود.
-
واژههای همآوا
-
آملج
فرهنگ واژههای سره
آمله
-
آملج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از سنسکریت] (زیستشناسی) 'āmolaj = آمله
-
آملج
لغتنامه دهخدا
آملج . [ م ُ ل َ ] (معرب ، اِ) مُعرّب آمله .
-
عملج
لغتنامه دهخدا
عملج . [ ع َ ل َ ] (اِ) نوعی از خربزه ٔ زمستانی باشد. (از برهان ) (از آنندراج ). نوعی از خرنوب است و با تخم خورند. (مخزن الادویه ).
-
جستوجو در متن
-
فاروفو
لغتنامه دهخدا
فاروفو. (اِ) آملج است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
ارهایر
لغتنامه دهخدا
ارهایر.[ ] (اِ) بسریانی آملج است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).