کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
املاع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
املاع
لغتنامه دهخدا
املاع . [ اِ ] (ع مص ) تیز رفتن ناقه یا برفتار عنق دویدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
املاء
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص م .) پر کردن . 2 - مطلبی را بیان کردن تا دیگری بنویسد. 3 - (اِمص .) درست نویسی ، رسم الخط . 4 - دیکته .
-
عملاء
لغتنامه دهخدا
عملاء. [ ع ُ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عَمیل . (از المنجد). رجوع به عمیل شود.
-
املاء
لغتنامه دهخدا
املاء. [ اَ ] (ع اِ) ج ِمَلاَ ٔ. و از آنست : احسنوا املأکم ؛ ای اخلاقکم . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). و رجوع به ملأ شود.
-
املاء
لغتنامه دهخدا
املاء. [ اِ ] (ع مص ) پر کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). || زکام زده گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زکام رسانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || سخت کشیدن کمان را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کمان پرُ درکشیدن ...