کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امقاط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
امقاط
لغتنامه دهخدا
امقاط. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ مُقط. رسنهایی که بدان مرغ را شکار کنند. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). و رجوع به مقط شود.
-
واژههای همآوا
-
امغاط
لغتنامه دهخدا
امغاط. [ اِم ْ م ِ ] (ع مص ) کشیده شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). امتداد. (از اقرب الموارد). بلند برآمدن روز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). اصل امغاط، انمغاط است نون به میم بدل شده و ادغام گردیده . (از اقرب الموارد).
-
امقات
لغتنامه دهخدا
امقات . [ اِ ] (ع مص ) گویند: ما امقته عندی ؛ او دشمن داشته شده است در نزدمن و ما امقتنی له ؛ من او را دشمن گرفتم و صیغه ٔ امقت را بعضی صیغه ٔ تعجب دانسته و بعضی از باب افعال گفته اند. (ناظم الاطباء) .
-
جستوجو در متن
-
مقط
لغتنامه دهخدا
مقط. [م ُ ] (ع اِ) رسن که مرغ را بدان شکار کنند. ج ، امقاط. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).