کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امعار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
امعار
لغتنامه دهخدا
امعار. [ اِ ] (ع مص ) درویش و نیازمند شدن و سپری گردیدن توشه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نیازمند و بی توشه گردیدن و از آن است : یالعکل اکبراً و امعارا.(از اقرب الموارد). درویش شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || کم گردیدن موی و پر و مانند آن . (منتهی...
-
واژههای همآوا
-
عمائر
لغتنامه دهخدا
عمائر. [ ع َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ عَمارة. رجوع به عمارت شود. || ج ِ عِمارة. رجوع به عمارت شود.
-
جستوجو در متن
-
درویش شدن
لغتنامه دهخدا
درویش شدن . [ دَرْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مسکین شدن . بی چیز گشتن . نادار شدن . فقیرشدن . بی نوا گشتن . ابلاط. ارماد. ارمال . ازهاد. اصرام . اصفار. (تاج المصادر بیهقی ). اعالة. (دهار). اعدام . (از منتهی الارب ). اعسار. (دهار). اعواز. (تاج المصادر بیهقی ...