کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امعاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
امعاء
معنی
( اَ ) [ ع . ] ( اِ.) جِ معی ؛ روده ها.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
امعاء
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] ( اِ.) جِ معی ؛ روده ها.
-
امعاء
لغتنامه دهخدا
امعاء. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ مَعی و مِعَی و مِعاء. روده ها. (از اقرب الموارد). اعفاج . (بحر الجواهر). رودگانیها . در حدیث است : ان المؤمن یأکل فی معاً واحداً و الکافر یأکل فی سبعة امعاء؛ یعنی ان المؤمن یأکل من وجه واحد و هوالحلال و الکافر یأکل من و...
-
امعاء
لغتنامه دهخدا
امعاء. [ اِ ] (ع مص ) رسانیدن نخل رطب را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دارای معو (خرمای رسیده ) شدن نخله . (از اقرب الموارد).
-
امعاء
دیکشنری عربی به فارسی
روده , امعاء , دروني
-
امعاء
دیکشنری فارسی به عربی
امعاء
-
واژههای مشابه
-
امعاء دقاق
لغتنامه دهخدا
امعاء دقاق . [ اَ ءِ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) امعاء علیا و آن اثناعشر و صائم و دقیق است : امعاءدقاق یعنی روده های باریک بدین روده (روده ٔ صائم ) پیوستست . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و رجوع به امعاء شود.
-
امعاء سفلی
لغتنامه دهخدا
امعاء سفلی . [ اَ ءِ س ُ لا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به امعاء و امعاء غلاظ شود.
-
امعاء علیا
لغتنامه دهخدا
امعاء علیا. [ اَ ءِ ع ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) امعاء دقاق . رجوع به امعاء شود.
-
امعاء غلاظ
لغتنامه دهخدا
امعاء غلاظ. [ اَ ءِ غ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) امعاء سفلی و آن اعور و قولون و مستقیم است : از پس این سه نوع که یاد کرده آمد [ امعاء دقاق ] سه نوع دیگر است آن را امعاء غلاظ گویند یعنی روده های سطبر (ستبر) (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و رجوع به امعاء شود.
-
امعاء و احشاء
فرهنگ گنجواژه
اندرونه، شکمبه.
-
جستوجو در متن
-
شکم و شیردان
فرهنگ گنجواژه
امعاء.
-
امعائی
لغتنامه دهخدا
امعائی . [ اَ] (ع ص نسبی ) منسوب به امعاء. رجوع به امعاء شود.
-
روده
دیکشنری فارسی به عربی
امعاء , معي