کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امضا کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
امضا کردن
فرهنگ واژههای سره
دستینه کردن
-
امضا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
صدق
-
واژههای مشابه
-
paraph
پیشامضا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] صورت کوتاهشدۀ امضا؛ امضای پیشنویس قرارداد یا نامه
-
امضا کننده
لغتنامه دهخدا
امضا کننده . [ اِ ک ُ ن َ دَ / دِ ] (نف مرکب ) کسی که امضا می کند. و رجوع به امضا شود.
-
امضا کننده
دیکشنری فارسی به عربی
مشترک
-
جستوجو در متن
-
sign over
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امضا کردن
-
معاهده بستن
واژگان مترادف و متضاد
پیمانبستن، عهد کردن، قرارداد امضا کردن، معاهده کردن
-
endorse
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تایید و امضا، صحه گذاردن، امضا کردن، پشت نویس کردن، ظهرنویسی کردن، در پشت سند نوشتن
-
endorses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تایید می کند، صحه گذاردن، امضا کردن، پشت نویس کردن، ظهرنویسی کردن، در پشت سند نوشتن
-
endorsing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تایید، صحه گذاردن، امضا کردن، پشت نویس کردن، ظهرنویسی کردن، در پشت سند نوشتن
-
endorsed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تایید شده، صحه گذاردن، امضا کردن، پشت نویس کردن، ظهرنویسی کردن، در پشت سند نوشتن
-
توقیع
واژگان مترادف و متضاد
۱. امر، امریه، امضا، پینوشت، حکم، دستور، فرمان، منشور، مهر ۲. امضا کردن (حکم، فرمان) ۳. نشان گذاشتن، مهر کردن
-
صدق
دیکشنری عربی به فارسی
تصويب کردن , موافقت کردن (با) , ازمايش کردن , پسند کردن , رواداشتن , پشت نويس کردن , ظهرنويسي کردن , درپشت سندنوشتن , امضا کردن , صحه گذاردن