کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
امر
لغتنامه دهخدا
امر. [ اَ م َ ] (ع اِ)ج ِ اَمَرَة. پشته ها. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || نشانه ها که در راه گذارند از سنگ و جز آن . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (از مراصد الاطلاع ) (از مؤید الفضلاء). و رجوع به امرة شود.
-
عاقل
لغتنامه دهخدا
عاقل . [ ق ِ ] (اِخ ) وادیی است که اِمَرة در بالای آن و رمه در پائین آن است و پر از طلح بود. (معجم البلدان ).
-
ستار
لغتنامه دهخدا
ستار. [ س ِ ] (اِخ ) کوهی است ازکوههای حمی ضربه که از ستار تا امرة پنج میل است . (از معجم البلدان ). کوهی است به حمی . (منتهی الارب ).
-
تلعسم
لغتنامه دهخدا
تلعسم . [ ت َ ل َ س ُ ] (ع مص ) تلعثم : تلعسم فی امره ؛ تلعثم . (اقرب الموارد). رجوع به تلعثم شود.
-
ذنبة
لغتنامه دهخدا
ذنبة. [ ذَ ن َ ب َ ] (اِخ ) آبکی است میان اَمِرّة و اضاح . || جایگاهی است از اعمال بلقاء.
-
رایعة
لغتنامه دهخدا
رایعة. [ ی ِ ع َ ] (اِخ ) رائعة. آبی است میان امره و ضریه مر بنی عمیله را. (منتهی الارب ).
-
اضبع
لغتنامه دهخدا
اضبع. [ اَ ب ُ ] (اِخ ) موضعی است بر طریق حاج بصره بین رامتین و امرة. (از معجم البلدان ) (مراصدالاطلاع ).
-
صرعی
لغتنامه دهخدا
صرعی . [ ص ِ عا ] (ع اِ) کار. (منتهی الارب ). || انجام کار. (منتهی الارب ). حالت کارهای مردم : ما ادری هو علی ای ّ صرعی امره ای علی الاعطاء؛ ای لم یتبین لی امره علی الرد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
امر
لغتنامه دهخدا
امر. [ اِم ْ م َ ] (ع اِ) بره ٔ خرد. مؤنث آن امرة است . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || شی ٔ. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). گویند ما له امر و لا امرة؛ نیست او را چیزی . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب...
-
رابغة
لغتنامه دهخدا
رابغة. [ ب ِ غ َ ] (اِخ ) از منزلگاههای حاجیان بصره بین امرة و طخفة است و گفته شده است رابغة آبی است از بنی حلیف از قبیله بجبله همسایگان بنی سلول .
-
رقاب
لغتنامه دهخدا
رقاب . [ رِ ] (ع مص ) مصدر به معنی مراقبة. (منتهی الارب ). نگاهبانی کردن چیزی را. || ترسیدن : راقب اﷲ فی امره ؛ ای خافه . (ناظم الاطباء). رجوع به مراقبة شود.
-
اشغاء
لغتنامه دهخدا
اشغاء. [ اِ ] (ع مص ) مخالفت کردن مردمان در کار کسی . اشغوا به ؛ ای خالفوا الناس فی امره . || قطره قطره چکانیدن بول را. (منتهی الارب ).
-
علانی
لغتنامه دهخدا
علانی . [ ع َ نی ی ] (ع ص ) مرد مشهور کار. (آنندراج ): رجل علانی ؛ أی ظاهر أمره . ج ،علانیون . (اقرب الموارد). رجل علانیة. (منتهی الارب ).
-
ذیونوسس
لغتنامه دهخدا
ذیونوسس . [ س ُ ] (اِخ ) و من المشهور من امره [ امر اسقلیبیوس ] انه رفع الی الملائکة فی عمود من نار کمایقال فی ذیونوسس و ایرقلس . (عیون الانباء ج 1 ص 18 س 20).
-
محیاه
لغتنامه دهخدا
محیاه . [ ] (اِخ ) بنت امرة القیس بن عدی الکلابیة، از ازواج حضرت علی (ع ). (حبیب السیر چ تهران جزو چهارم از ج 1 ص 196).