کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امراخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
امراخ
لغتنامه دهخدا
امراخ . [ اِ ] (ع مص ) تنک گردانیدن خمیر را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تنک کردن خمیر. (تاج المصادر بیهقی ). بسیار کردن آب خمیر تا رقیق شود. (از اقرب الموارد). نرم و تنک گردانیدن خمیر را و بسیار آب درو کردن . (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
امراغ
لغتنامه دهخدا
امراغ . [ اِ ] (ع مص ) روان شدن آب دهان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ریختن آب دهن .(آنندراج ). فرودویدن آب دهن . (تاج المصادر بیهقی ). || ناصواب بسیار گفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بسیار ناصواب گفتن . (آنندراج ). بسیار س...