کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امداد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
Ammodytes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امداد
-
amadis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امداد
-
impedition
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امداد
-
emrode
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امداد
-
amdt
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امداد
-
معونت
واژگان مترادف و متضاد
یاری، کمک، مدد، امداد
-
معونت
واژگان مترادف و متضاد
یاری، کمک، مدد، امداد
-
amidships
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امداد و نجات، در میان کشتی
-
دستیاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] dastyāri کمک؛ امداد؛ معاونت.
-
معونت کردن
واژگان مترادف و متضاد
یاری کردن، کمک نمودن، امداد کردن، مدد رساندن
-
معونت کردن
واژگان مترادف و متضاد
یاری کردن، کمک نمودن، امداد کردن، مدد رساندن
-
یاردم
لغتنامه دهخدا
یاردم . [ دُ ] (ترکی ، اِ) امداد و اعانت . (آنندراج ).
-
مدد خواستن
واژگان مترادف و متضاد
استمدادطلبیدن، کمک خواستن، امداد خواستن، یاریطلبیدن، یاری خواستن ≠ یاری بخشیدن
-
مدد کردن
واژگان مترادف و متضاد
یاریدادن، کمک کردن، یاری کردن، یاوری کردن، امداد کردن، استعانت کردن ≠ مدد یافتن
-
مددکاری
واژگان مترادف و متضاد
امداد، کمک، یاری، یاریرسانی، مدد، عنایت، مساعدت، معاضدت، یاوری