کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امداد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
امداد
/'amdād/
معنی
= مدد
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اعانت، غوث، کمک، کمکرسانی، مددرسانی، مظاهرت، یاری
برابر فارسی
یاری رسان
فعل
بن گذشته: امداد کرد
بن حال: امداد کن
دیکشنری
assist, assistance, help, reinforcement, relief
-
جستوجوی دقیق
-
امداد
واژگان مترادف و متضاد
اعانت، غوث، کمک، کمکرسانی، مددرسانی، مظاهرت، یاری
-
امداد
فرهنگ واژههای سره
یاری رسان
-
امداد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مدد] [قدیمی] 'amdād = مدد
-
امداد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'emdād مدد کردن؛ یاری دادن؛ کمک کردن.
-
امداد
فرهنگ فارسی معین
(اَ ) [ ع . ] ( اِ.) ج . مدد؛ یاران .
-
امداد
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص م .) یاری کردن ، کمک رساندن . 2 - (اِمص .) یاری .
-
امداد
لغتنامه دهخدا
امداد. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ مدت . (ناظم الاطباء). || ج ِ مُدّ پیمانه ها. (اقرب الموارد). رجوع به مُدّ شود. || ج ِ مدد. یاران . (فرهنگ فارسی معین ). || ج ِ مَدَد. (از اقرب الموارد). افواجی که پی در پی برسند. (حاشیه ٔ کلیله و دمنه چ مینوی ص 3) : عزایم پاد...
-
امداد
لغتنامه دهخدا
امداد. [ اِ] (ع مص ، اِ مص ) مهلت خواستن . (ناظم الاطباء). مهلت و زمان دادن و درنگ کردن از اجل معین . || یاری دادن لشکر را از غیر خود. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). گویند: اذا کثر شیئاً بنفسه قیل مده و اذا کثر بغیره امده . (منتهی ا...
-
امداد
دیکشنری فارسی به عربی
اغاثة
-
واژههای مشابه
-
crash gate
دروازۀ امداد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] دروازهای در پیرامون فرودگاه که گروههای امداد و آتشنشانی و بررسی سانحه میتوانند از آنجا خود را بهسرعت به هواگَرد سانحهدیده برسانند
-
امداد برهانپوری
لغتنامه دهخدا
امداد برهانپوری . [ اِ دِ ب ُ ] (اِخ ) شیخ غلامحسین هاشمی . در گذشته به سال 1187 هَ ق . از شاعران است . رجوع به تذکره های نتایج الافکار ص 38 و شمع انجمن صص 40-41 و خزانه ٔ عامره صص 243-244 و فرهنگ سخنوران شود.
-
امداد بلگرامی
لغتنامه دهخدا
امداد بلگرامی . [ اِ دِ ب ِ گ ِ ] (اِخ ) میر امداد علی ... از شاعران است . مؤلف تذکره ٔ صبح گلشن بیت زیر را از او نقل کرده است :بغم مردیم و فکر مانکردی کاش میکردی مسیحابودی و احیا نکردی کاش میکردی .و رجوع به تذکره ٔ صبح گلشن ص 38 و الذریعة قسم اول ا...
-
امداد خیرآبادی
لغتنامه دهخدا
امداد خیرآبادی . [ اِ دِ خ ِ ] (اِخ ) از شاعران است . رجوع به تذکره ٔ نگارستان سخن صص 10-11 و فرهنگ سخنوران شود.
-
امداد لکهنویی
لغتنامه دهخدا
امداد لکهنویی . [ اِ دِل َ هََ ] (اِخ ) امداد اﷲ خان بن کفایت اﷲخان رامپوری از شاعران است . رجوع به تذکره ٔ روز روشن ص 71 و الذریعة قسم اول از جزء تاسع ص 95 و فرهنگ سخنوران شود.