کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امحا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
امحا
/'emhā/
معنی
محو کردن؛ ناپدید کردن؛ پاک کردن و از میان بردن چیزی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اضمحلال، انهدام، زدایش، محو، نابودی
دیکشنری
obliteration
-
جستوجوی دقیق
-
امحا
واژگان مترادف و متضاد
اضمحلال، انهدام، زدایش، محو، نابودی
-
امحا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: امحاء] 'emhā محو کردن؛ ناپدید کردن؛ پاک کردن و از میان بردن چیزی.
-
واژههای همآوا
-
أُمِّهَا
فرهنگ واژگان قرآن
مرکزش
-
جستوجو در متن
-
زدایش
واژگان مترادف و متضاد
ازاله، امحا، پاکسازی، پالودن، زدودن، محو
-
نابودی
واژگان مترادف و متضاد
اضمحلال، امحا، انحطاط، انقراض، انهدام، زوال، فقدان، فنا، محو، نیستی، هلاک ≠ هستی
-
اضمحلال
واژگان مترادف و متضاد
امحا، انحطاط، انهدام، خرابی، زوال، فروپاشی، فنا، محو، نابودی، نیستی، ویرانی
-
انهدام
واژگان مترادف و متضاد
اضمحلال، امحا، انقراض، تخریب، تلاشی، خرابی، زوال، فروریزی، فنا، نابودی، ویرانی، هدم
-
محو
واژگان مترادف و متضاد
۱. زایل، معدوم، منهدم، نابود، نیست ۲. ازبین بردن، زدودن، ستردن ۳. امحا، پاک، زدوده، محذوف ۴. مدهوش ۵. نسخ ۶. اضمحلال، زوال، نابودی ۷. ناپیدا، ناپدید، پنهان، نهان ۸. غرق، غرقه ۹. مجذوب ≠ صحو، پیدا