کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امتیاز پرچم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
flag waiver
امتیاز پرچم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] امتیازی که کشوری، علیرغم برخورداری از ناوگان ملی، برای حمل کالاهای خود به کشتیهای تحت پرچم دیگر کشورها واگذار میکند
-
واژههای مشابه
-
امتياز
دیکشنری عربی به فارسی
امتياز , رجحان , مزيت , حق ويژه , امتياز مخصوصي اعطا کردن , بخشيدن
-
صاحب امتیاز
فرهنگ فارسی معین
( ~ . اِ) [ ازع . ] (اِ.) کسی که پروانة شرکت ، کارخانه ، روزنامه یا... به نام اوست .
-
امتیاز آوردن
لغتنامه دهخدا
امتیاز آوردن . [ اِ وَ / وُ ] (مص مرکب ) بدست آوردن نمره هایی در یکی از انواع ورزش . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به امتیاز شود.
-
امتیاز دادن
لغتنامه دهخدا
امتیاز دادن . [ اِ دَ ] (مص مرکب ) جدا کردن و برتری نهادن : کج نظر سود و زیان را امتیازی داده است هرچه را احول دو می بیند برِ دانا یکی است . کلیم (از آنندراج ).ای شه ملک دلبری عرض سپاه ناز ده میکده ٔ فرنگ را بر حرم امتیاز ده .مخلص کاشی (از آنندراج ).
-
امتیاز زعفرانی
لغتنامه دهخدا
امتیاز زعفرانی . [ اِ زِ زَ ف َ ] (اِخ ) از شاعران است . رجوع به تذکره ٔ شمع انجمن تألیف سید محمد صدیق حسن خان بهادر چ هندوستان 1293 هَ . ق . و فرهنگ سخنوران شود.
-
امتیاز سوستانی
لغتنامه دهخدا
امتیاز سوستانی . [ اِ زِ ] (اِخ ) جان محمد... ازشاعران است . رجوع به تذکره ٔ مقالات الشعرا تألیف میرعلیشیر قانع تتوی طبع کراچی و فرهنگ سخنوران شود.
-
امتیاز گرفتن
لغتنامه دهخدا
امتیاز گرفتن . [ اِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) اجازه ٔ احداث کارخانه یا استخراج معدن و یا انتشار روزنامه و مانند آن را از دولت گرفتن . (فرهنگ فارسی معین ).
-
امتیاز مدارسی
لغتنامه دهخدا
امتیاز مدارسی . [ اِ زِ م َ رِ ] (اِخ ) میر محسن . از شاعران فارسی گوی هندوستان است . صاحب تذکره ٔ صبح گلشن او را با صفات سنجیده مقال و موزون انفاس یاد کرده است . از اشعار اوست :از عدم رنگین کفن گردیده می آید برون غنچه می دارد مگر در سینه پیکان ترا.و...
-
امتیاز یافتن
لغتنامه دهخدا
امتیاز یافتن . [ اِ ت َ ] (مص مرکب ) برتری یافتن . رجحان داشتن .
-
صاحب امتیاز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] sāheb[']emtiyāz ۱. کسی که اجازۀ چاپ و نشر روزنامه و نشریه به او داده میشود.۲. کسی که از طرف دولت اجازۀ بهرهبرداری از معدن یا یک امر انحصاری به او داده شده است.
-
aminoacid score
امتیاز آمینواسید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] نسبت حاصل از تقسیم میزان آمینواسید موجود در یک گرم پروتئین مورد نظر به آمینواسید موجود در پروتئین مرجع ضربدر عدد 100
-
cable franchise
امتیاز بافه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] مجوز یا حق تفویضشده به بهرهبردار مخابراتی برای بافهکشی/ کابلکشی و ارائۀ خدمات مربوط به آن در منطقهای مشخص متـ . امتیاز کابل
-
امتیاز جنگل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ← امتیاز بهرهبرداری جنگل