کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امتناح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
امتناح
لغتنامه دهخدا
امتناح . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) دهش گرفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عطا گرفتن و بخشش . (از اقرب الموارد). روزی دادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). به این معنی بطور مجهول استعمال می شود. (...
-
جستوجو در متن
-
ممتنح
لغتنامه دهخدا
ممتنح . [ م ُ ت َ ن َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از امتناح . (از منتهی الارب ). توانگر و مالدار شده از جانب خدا. (ناظم الاطباء). رجوع به امتناح شود.
-
ممتنح
لغتنامه دهخدا
ممتنح . [ م ُت َ ن ِ ] (ع ص ) دهش گیرنده . (از منتهی الارب ). آنکه انعام و عطیه می گیرد. || آنکه فایده می برد. || آنکه مال و نعمت می دهد. (ناظم الاطباء).روزی دهنده . (از منتهی الارب ). رجوع به امتناح شود.
-
عطا دادن
لغتنامه دهخدا
عطا دادن . [ ع َ دَ ] (مص مرکب ) بخشش . بخشیدن . بخشش دادن . اجداء، اشبار. اصفار. اعطاء. افراض . امتناح . انالة. اوس . تنویل . حباء. حبوة. رفد. زبد. شبر. صلة. فرض . مناولة. نحل . نصر. نفح . نوال . نول . وصل . هزر. هناء : ز بس عطاکه دهد هر که زو عطا ب...