کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امتلاع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
امتلاع
لغتنامه دهخدا
امتلاع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) تیزرفتن ناقه . برفتار عنق رفتن ناقه . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || برکشیدن پوست گوسفند از گردن . || ربودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
امتلاء
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) پر شدن . 2 - (اِمص .) پری .
-
امتلاء
لغتنامه دهخدا
امتلاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ، اِ مص ) رجوع به امتلا شود.
-
جستوجو در متن
-
ممتلع
لغتنامه دهخدا
ممتلع. [ م ُ ت َ ل ِ ] (ع ص ) تیزرونده . (آنندراج ). ناقه ٔ تیزرونده یا به رفتار عَنَق (فراخ ) رونده . (از منتهی الارب ). || ازگردن برکشنده پوست گوسپند را. (آنندراج ). || رباینده ٔ چیزی . (آنندراج ). رجوع به امتلاع شود.
-
ربودن
لغتنامه دهخدا
ربودن . [ رُ دَ ] (مص ) به تردستی و چابکی و حیله از کسی چیزی را گرفتن . (ناظم الاطباء). به زور و سرعت چیزی را از شخصی بردن . (آنندراج ) (کشف اللغات ) (سروری ). بزور چیزی رااز شخصی بردن . (غیاث اللغات ) (کشف اللغات ) (فرهنگ سروری ). ابزاز. (دهار). اخت...
-
برکشیدن
لغتنامه دهخدا
برکشیدن . [ ب َ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) بیرون کشیدن . استخراج کردن . برآوردن . بیرون کردن . بالا کشیدن . بیرون آوردن . (ناظم الاطباء). خارج ساختن . (یادداشت مؤلف ) : لعل می را ز درج خم برکش در کدونیمه کن به پیش من آر. رودکی .ناگاه پای اسب بهرام بد...