کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امتزاجپذیری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
miscibility
امتزاجپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] قابلیت حل شدن دو مایع در یکدیگر
-
واژههای مشابه
-
امتزاج
واژگان مترادف و متضاد
آمیختگی، آمیختن، آمیزش، اختلاط، ترکیب، مزج
-
امتزاج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'emtezāj ۱. آمیخته شدن؛ آمیخته شدن چیزی با چیز دیگر؛ آمیختگی.۲. (شیمی) ترکیب شدن دو یا چند جسم با یکدیگر بهطوریکه جسم ترکیبشده شبیه هیچیک از اجسام تشکیلدهندۀ خود نباشد و جدا کردن جسمهای آمیختهشده ممکن نباشد.
-
امتزاج
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) آمیخته شدن . 2 - (اِمص .) آمیختگی ، آمیزش .
-
امتزاج
لغتنامه دهخدا
امتزاج . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) آمیخته شدن . (مصادر زوزنی ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). آمیخته شدن چیزی بچیزی . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). || (اِمص ) آمیزش . آمیختگی . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). اختلاط. (ناظم الاطباء) : با ه...
-
امتزاج
دیکشنری فارسی به عربی
اندماج , دمج
-
امتزاج دادن
لغتنامه دهخدا
امتزاج دادن . [ اِ ت ِ دَ ] (مص مرکب ) اختلاط دادن . درآمیختن . رجوع به امتزاج شود.
-
immiscible
امتزاجناپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] ویژگی مایعاتی که در یکدیگر حل نمیشوند
-
immiscibility
امتزاجناپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] غیرقابلحل بودن دو مایع در یکدیگر
-
addressability
نشانیپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] 1. ازلحاظ امکان، قابلیت مشخص کردن نقطهای از حافظه و مانند آن 2. ازلحاظ میزان، شمار نقاط نشانیپذیر در حافظه و مانند آن
-
ناوشپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← قابلیت ناوبَری
-
controllability
واپایشپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] قابلیت آنچه بتوان بر آن نظارت داشت یا آن را مهار و محدود کرد
-
reactivity 1
واکنشپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] قابلیت نسبی اتم یا مولکول یا رادیکال در ترکیب شیمیایی با اتم یا مولکول یا رادیکال دیگر
-
handling 2
هدایتپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار- تایر] سهولت واپایی و هدایت وسیلۀ نقلیه بدون لغزش یا سُر خوردن، بهویژه در مسیرهای مارپیچ و منحنی