کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امتداد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
امتداد
/'emtedād/
معنی
دراز شدن؛ کشیده شدن؛ طول کشیدن؛ کشیدگی؛ کشش؛ درازی؛ راستا.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
ادامه، درازی، دنباله، راستا، طول، کشش
برابر فارسی
راستا
فعل
بن گذشته: امتداد داد
بن حال: امتداد ده
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
امتداد
واژگان مترادف و متضاد
ادامه، درازی، دنباله، راستا، طول، کشش
-
امتداد
فرهنگ واژههای سره
راستا
-
امتداد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'emtedād دراز شدن؛ کشیده شدن؛ طول کشیدن؛ کشیدگی؛ کشش؛ درازی؛ راستا.
-
امتداد
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) کشیده شدن ، 2 - (اِمص .) کشش ، درازی . 3 - طول .
-
امتداد
لغتنامه دهخدا
امتداد. [ اِ ت ِ ] (ع مص ، اِ مص ) دراز و کشیده شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). || مد و کشش . (ناظم الاطباء). کشیدگی . (فرهنگ فارسی معین ). درازی . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). طول . (ناظم الاطباء)...
-
امتداد
دیکشنری عربی به فارسی
توسيع , تمديد , تعميم , تلفن فرعي , کشيدن , امتداددادن , بسط دادن , منبسط کردن , کش امدن , کش اوردن , کش دادن , گشادشدن , بسط , ارتجاع , قطعه(زمين) , اتساع , کوشش , خط ممتد , دوره , مدت
-
امتداد
دیکشنری فارسی به عربی
توتر
-
واژههای مشابه
-
قابل امتداد
لغتنامه دهخدا
قابل امتداد. [ ب ِ ل ِ اِ ت ِ ] (ص مرکب ) امتدادپذیر. کشش پذیر. رجوع به قابلیت امتداد شود.
-
قابلیت امتداد
لغتنامه دهخدا
قابلیت امتداد. [ ب ِ لی ی َ ت ِ اِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) کشش پذیری . قوه ٔ قبض و بسط و کشش داشتن . (اصطلاح هندسی ).
-
امتداد دادن
لغتنامه دهخدا
امتداد دادن . [ اِ ت ِ دَ ] (مص مرکب )کشیدن . کشانیدن . ممتد کردن . استمرار دادن . اطاله .
-
امتداد داشتن
لغتنامه دهخدا
امتداد داشتن . [ اِ ت ِ ت َ ] (مص مرکب ) کشیده شدن . ممتد شدن . استمرار داشتن . ممتد بودن .
-
امتداد یافتن
لغتنامه دهخدا
امتداد یافتن . [ اِ ت ِ ت َ ] (مص مرکب ) طول کشیدن . دراز شدن .
-
امتداد دادن
دیکشنری فارسی به عربی
اتل , طول
-
امتداد یافتن
دیکشنری فارسی به عربی
اتل