کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امتخار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
امتخار
لغتنامه دهخدا
امتخار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) برگزیدن از هر چیزی نیکوی آن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). برگزیدن چیزی را. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || برآوردن مغز از استخوان . (منتهی الارب ) (از قطر المحیط) (از متن اللغة) (ناظم الاطباء) (آنندراج ...
-
جستوجو در متن
-
ممتخر
لغتنامه دهخدا
ممتخر. [ م ُ ت َ خ ِ ] (ع ص ) برگزیننده از چیزی نیکو. (آنندراج ). آنکه برمی گزیند از هر چیزی خوبتر و بهتر آن را. (ناظم الاطباء). || برآورنده ٔ مغز از استخوان . (آنندراج ). آنکه مغز از استخوان بیرون می آورد. (ناظم الاطباء). || اسب و شتر برابر ایستنده ...
-
برگزیدن
لغتنامه دهخدا
برگزیدن . [ ب َ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) قبول نمودن . اختیار نمودن . انتخاب کردن . (آنندراج ). برگزیدن برای خود. مستخلص کردن خود را. استخلاص کردن برای خویش . غث و سمین کردن . نخبه کردن . (یادداشت دهخدا). أثر. اِجتباء. (المصادر زوزنی ). اجتیال . اختصاص . ...