کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امبر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
امبر
لغتنامه دهخدا
امبر. [ اَ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پایین ولایت بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه ، واقع در 21 هزارگزی تربت حیدریه و 8 هزارگزی باختر شوسه ٔ عمومی تربت حیدریه به رشخوار. در جلگه قرار گرفته و هوایش معتدل و دارای 20 تن سکنه است . آب آن از قنات تأمین...
-
امبر
لغتنامه دهخدا
امبر. [ اَ ب ُ ] (اِ) ابزاری آهنین و دارای دو شاخه ٔ بلند سرپهن که انگشت و هرچیز افروخته را بدان گیرند. (ناظم الاطباء). رجوع به انبر شود.
-
امبر
لغتنامه دهخدا
امبر. [ اُ ] (فرانسوی ، اِ) نوعی از ماهی آزاد که بواسطه ٔ دهان کوچکش از دیگر انواع تشخیص داده میشود و در آبهای شیرین زندگی میکند. (از لاروس بزرگ ).
-
امبر
دیکشنری فارسی به عربی
حواري
-
واژههای مشابه
-
اَمبُر
لهجه و گویش بختیاری
ambor انبر.
-
اَمبر وافور
لهجه و گویش بختیاری
ambor vâfur انبر وافور.
-
گاز امبر
لهجه و گویش بختیاری
gâz-ambor گازاَنبر.
-
اَمبُر پا چالَه
لهجه و گویش بختیاری
ambor pâ čâla انبر پا چاله (انبرى بزرگ با سرِ پهن).
-
واژههای همآوا
-
اَمبُر
لهجه و گویش بختیاری
ambor انبر.
-
جستوجو در متن
-
omber
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امبر
-
amober
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امبر
-
Ember Day
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روز امبر