کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امامي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قدامی
دیکشنری فارسی به عربی
امامي , مقدمة
-
پیشانی
دیکشنری فارسی به عربی
امامي , جبهة , حاجب
-
علی اصفهانی
لغتنامه دهخدا
علی اصفهانی . [ ع َ ی ِ اِ ف َ ] (اِخ ) ابن محمدبن اسداﷲ امامی اصفهانی . رجوع به علی امامی شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن اسداﷲ امامی اصفهانی . رجوع به علی امامی شود.
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) امامی هروی شاعر. رجوع به امامی ... شود.
-
مأموم
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) آنکه از امامی پیروی کند.
-
اثناعشری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص نسب .) دوازده امامی .
-
اثناعشری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به اثناعشر) [عربی. فارسی] 'e(a)snā'ašari گروه بزرگ شیعه که به دوازده امام معتقدند؛ دوازدهامامی؛ اثناعشریه.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قطب الدین (قاضی ...). رجوع به احمد امامی شود.
-
قدمگاه
لغتنامه دهخدا
قدمگاه . [ ق َ دَ ] (اِ مرکب ) جای نهادن قدم . جای قدم . || طهارت خانه و بیت الخلاء. (آنندراج ). || جائی که پای پیامبری یا امامی و یا ولیی به آنجا رسیده باشد. جاهائی که اثر پائی در سنگ و جز آن پدیدار است و گمان برند که جای پای پیامبری یا امامی است .
-
اسماعیلیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اسماعیلیَّة] 'esmā'iliy[y]e از فرقههای شیعه که اسماعیل فرزند امام جعفر صادق را آخرین و هفتمین امام میدانند؛ هفتامامی؛ پیروان حسن صباح؛ سبعیه.
-
دوازده
فرهنگ فارسی معین
امامی ( ~. اِ) (اِمر.) مسلمان شیعه معتقد به امامت علی بن ابی طالب و یازده فرزند و فرزند زاده اش .
-
بقشه
لغتنامه دهخدا
بقشه . [ ب َ ش َ ] (معرب ، اِ) سکه ای است متداول در میان مردم یمن و به نصف و ربع و ثمن بقشه تقسیم می شودو هر ده بقشه مساوی ربع ریال نمساوی (اتریشی ) یا امامی است که آن را عمادی گویند و هر چهل بقشه مساوی یک ریال امامی است . این کلمه مأخوذ از بقجه یا ...
-
یاقوتک
لغتنامه دهخدا
یاقوتک . [ ت َ ] (اِ مصغر)یاقوت کوچک . || کنایه از لب : دو چشمک پر ز بند چشم بندان دو یاقوتک همیشه خندخندان .بلعباس امامی .
-
جعفری
لغتنامه دهخدا
جعفری . [ ج َ ف َ ] (ص نسبی ) (مذهب ...) مذهب شیعه ٔ دوازده امامی که منسوب به حضرت امام جعفر صادق (ع ) است . رجوع به شیعه شود.