کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امامي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
امامي
معنی
پيشاني , وابسته به پيشاني , وابسته بجلو , قدامي
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
امامي
دیکشنری عربی به فارسی
پيشاني , وابسته به پيشاني , وابسته بجلو , قدامي
-
واژههای مشابه
-
امامی
لغتنامه دهخدا
امامی . [ اِ ] (اِخ ) از دانشمندان مقدم بر عهد نظامی عروضی صاحب چهارمقاله بود. عروضی در کیفیت دبیر کامل گوید: پس عادت باید کرد بخواندن کلام رب العزة... و مطالعه ٔ کتب سلف چون ترسل صاحب و صابی و قابوس و الفاظ حمادی و امامی ... (چهارمقاله چ معین چ 3 ص ...
-
امامی
لغتنامه دهخدا
امامی . [ اِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اندیکا از بخش قلعه زراس شهرستان اهواز واقع در پانزده هزارگزی خاور قلعه ٔ زراس . در جلگه واقع شده و هوایش معتدل است و 230 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و برنج و شغل اهالی زراعت است . (ا...
-
امامی
لغتنامه دهخدا
امامی . [ اِ ] (اِخ ) طایفه ای از ایلات کرد ایران است که در جوانرود سکنی دارند و در حدود هفتاد خانوار هستند. (از جغرافیای سیاسی ایران ، تألیف مسعود کیهان ص 58).
-
امامی
لغتنامه دهخدا
امامی . [ اِ ] (اِخ ) قاضی محمد از شاعران قرن نهم هجری بود. در مجالس النفائس آمده است : مردی متدین و خوش طبع بود. قاضی القضاة خراسان شد و گاهی شعر نیز میسرود، این مطلع از اوست :گفتمش گل گل برآمد رنگ رخسارت ز مل غنچه ٔاو در تبسم شد که از گلها چه گل .و...
-
امامی
لغتنامه دهخدا
امامی . [ اِ ] (ص نسبی ) منسوب به امام . رجوع به امام شود. شیعی . شیعی اثناعشری . شیعی اسماعیلی . رجوع به امامیه و شیعه شود.
-
علی امامی
لغتنامه دهخدا
علی امامی . [ ع َ ی ِ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن اسداﷲ امامی اصفهانی . فقیه قرن یازدهم هجری . وی منسوب به جدش امام زاده زین العابدین است . او راست : التراجیح ، در فقه (از معجم المؤلفین بنقل از فوائدالرضویه ٔ عباس قمی ج 1 ص 320. اعیان الشیعه ٔ عاملی ج 42...
-
علی امامی
لغتنامه دهخدا
علی امامی . [ ع َ ی ِ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن جعفربن محمدبن زید شهید علوی امامی حمانی . رجوع به علی حمانی (ابن محمدبن جعفر کوفی ...) شود.
-
علی امامی
لغتنامه دهخدا
علی امامی . [ ع َ ی ِ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن ابی المعالی الصغیربن ابی المعالی الکبیر طباطبائی اصفهانی کاظمی حائری شیعی امامی . رجوع به علی طباطبائی شود.
-
هفت امامی
لغتنامه دهخدا
هفت امامی . [ هََ اِ ] (اِخ ) سبعیه . باطنیان . ملاحده . اسماعیلیه . (یادداشت مؤلف ). نامی است که به شیعیان اسماعیلی داده اند زیرا آنها از امام هشتم به بعد ائمه ٔ شیعه را قبول ندارند. رجوع به اسماعیلیه شود.
-
هفت امامی
فرهنگ فارسی معین
( ~. اِ) [ فا - ع . ] (ص نسب .) 1 - منسوب به هفت امام . 2 - اسماعیلی ، سبعیه .
-
شش امامی
لغتنامه دهخدا
شش امامی . [ ش َ / ش ِ اِ ] (اِخ ) شعبه ای از شیعه که به امامت شش تن از امامان معتقدند. (از یادداشت مؤلف ).
-
قاضی امامی
لغتنامه دهخدا
قاضی امامی . [ اِ ] (اِخ ) محمد نورالدین در ایام سلطنت روز افزون در شهر اصفهان متولی منصب قضاء گردید. و با دیانت و امانت تمام تا آخر در همان شهر بر مسند امور شرعیه متمکن بود. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 608).
-
قاضی امامی
لغتنامه دهخدا
قاضی امامی . [ اِ ] (اِخ ) ولد ارشد قاضی صدرالدین محمدبن قاضی قطب الدین عبداﷲ بود و پس از فوت قاضی قطب الدین احمد منظور نظر سلطان حسین میرزا گردید و به لوازم منصب موروث قضاء قیام نمود. و در فیصل امور شرعی عنایت امانت و دینداری و نهایت پرهیزکاری ظاهر ...