کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اماده کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
فهرست هیلت یاعده ای که برای انجام خدمتی اماده اند
دیکشنری فارسی به عربی
لجنة
-
ماشین حروف ریزی که سطر سطر حروف را میریزد وسطر سطر برای چاپ اماده میکند
دیکشنری فارسی به عربی
طابعة
-
واژههای همآوا
-
آماده کردن
لغتنامه دهخدا
آماده کردن . [ دَ / دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اِعداد. احتشاد. برساختن . ساختن . مهیا کردن . اشراط. تیار، راست ، بسامان کردن . پرداختن . ساختن و پرداختن . آمادن .
-
جستوجو در متن
-
جاهز
دیکشنری عربی به فارسی
اماده کردن , مهيا کردن , حاضر کردن , اماده
-
readied
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آماده شده است، اماده کردن، مهیا کردن، حاضر کردن
-
readies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آماده است، اماده کردن، مهیا کردن، حاضر کردن
-
prepare
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آماده کردن، ساختن، فراهم نمودن، اماده کردن، مهیا ساختن، اماده شدن، تدارک دیدن، مستعد کردن، پستاکردن، مجهز کردن، تعبیه کردن، تمهید کردن
-
ready
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آماده، اماده کردن، مهیا کردن، حاضر کردن، اماده، مهیا، فراهم، موجود، حی و حاضر
-
preparing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آماده كردن، ساختن، فراهم نمودن، اماده کردن، مهیا ساختن، اماده شدن، تدارک دیدن، مستعد کردن، پستاکردن، مجهز کردن، تعبیه کردن، تمهید کردن
-
مهیا کردن
واژگان مترادف و متضاد
اماده کردن، حاضر کردن، تهیه کردن، ساز کردن
-
تیار کردن
واژگان مترادف و متضاد
آماده کردن، حاضر کردن، فراهم کردن، مهیا کردن
-
تیار کردن
واژهنامه آزاد
آماده کردن
-
prepares
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تهیه می کند، ساختن، فراهم نمودن، اماده کردن، مهیا ساختن، اماده شدن، تدارک دیدن، مستعد کردن، پستاکردن، مجهز کردن، تعبیه کردن، تمهید کردن
-
readying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خواندن، اماده کردن، مهیا کردن، حاضر کردن