کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اماده اراءه دادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اماده اراءه دادن
دیکشنری فارسی به عربی
قادم
-
واژههای مشابه
-
آماده
واژگان مترادف و متضاد
۱. آراسته، بسیجیده، پرداخته، تامین، تهیه، حاضر، روبراه، ساخته، فراهم، مجهز، مرتب، مهیا ۲. چالاک، سازمند، مستعد ≠ نامهیا
-
آماده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āmāde مهیا؛ ساخته؛ بسیجیده.
-
آماده
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (ص .) حاضر، مهیّا.
-
آماده
لغتنامه دهخدا
آماده . [ دَ / دِ ] (ن مف / نف ) حاضر. مستعد. مُعدّ. مهیا. مُشمر. عتید. (دهار). مُمهّد. موجود. ساخته .آراسته . بسیجیده . فراهم کرده . برساخته . حاضر. شکرده .سیجیده . (فرهنگ اسدی ). بسغده . آسغده . سغده . (اوبهی ). چیره . بسامان . ساخته و پرداخته . تی...
-
آماده
دیکشنری فارسی به عربی
علي استعداد ، علي أهبة الاستعداد
-
آماده
واژهنامه آزاد
آماد، سازور.
-
آماده
واژهنامه آزاد
سازور
-
library shot
نمای آماده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نما یا نماهایی که برای استفادۀ بعدی در بایگانی مرکز فیلمسازی یا ایستگاه تلویزیونی نگهداری میشود
-
stock music, music library
موسیقی آماده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] موسیقی ضبطشده و موجود که مجدداً مورد استفاده قرار گیرد
-
خط آماده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ← خط آمادۀ واگذاری
-
آماده شدن
لغتنامه دهخدا
آماده شدن . [ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بساختن . بسغدن . سغدن . آسغدن . بسیجیدن . سیجیدن . ساختن . شکردن . آراستن . حاضر، مهیا، مستعد، معد، مثمر، ممهد شدن . استعداد. تَهَیﱡاء. تیار، بساز، بسامان ، ساخته و پرداخته شدن .
-
آماده کردن
لغتنامه دهخدا
آماده کردن . [ دَ / دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اِعداد. احتشاد. برساختن . ساختن . مهیا کردن . اشراط. تیار، راست ، بسامان کردن . پرداختن . ساختن و پرداختن . آمادن .
-
آماده کرده
لغتنامه دهخدا
آماده کرده . [ دَ / دِ ک َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) ساخته . مُعَدّ.