کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امآد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عماد
لغتنامه دهخدا
عماد. [ ع ِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم تبریزی . متخلص به ارفع. رجوع به عماد تبریزی شود.
-
عماد
لغتنامه دهخدا
عماد. [ ع ِ ] (اِخ ) ابن اکیمة. مکنی به ابوالولید. محدث است . و نیز رجوع به ابوالولید (عمادبن ...) شود.
-
عماد
لغتنامه دهخدا
عماد. [ ع ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن یحیی بن علی بن فارسی . او راست : حاشیه بر حاشیه ٔ سید شریف علی جرجانی بر شمسیه ٔ نجم الدین عمر قزوینی کاتبی . (از کشف الظنون حاجی خلیفه ج 2 ص 1063).
-
عماد
لغتنامه دهخدا
عماد. [ ع ِ ] (ع اِ) چوبی که خانه بر آن استوار شود. (از لسان العرب ) (از متن اللغه ).ستون . (از غیاث اللغات ) (از ناظم الاطباء). رکن . آنچه بدان تکیه شود. (از لسان العرب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). عَمود. رجوع به عَمود شود. ج...
-
عماد
لغتنامه دهخدا
عماد. [ ع ِ ] (ع مص ) قصد کردن بسوی کسی یا چیزی رفتن . (از متن اللغة). عَمْد. عَمَد. عُمْدة. عُمود. مَعمَد. رجوع به هر یک از مصادر فوق شود.
-
عماد
لغتنامه دهخدا
عماد. [ ع ِ ](اِخ ) (ملا...) ابن محمود طارمی از دانایان به علوم عقلی در قرن هفتم هَ . ق . رجوع به عماد طارمی شود.
-
عماد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] 'emād ۱. ستون.۲. آنچه به آن تکیه میکنند، تکیهگاه.۳. بناهای بلند.
-
عِمَادِ
فرهنگ واژگان قرآن
پايهاي که ساختمان بدان تکيه دارد - ستون - ساختمان بلند
-
عماد
واژهنامه آزاد
معین، مشخص
-
جستوجو در متن
-
آماده
واژهنامه آزاد
آماد، سازور.
-
مسلح
دیکشنری عربی به فارسی
مسلح , مجهز , جنگ اماد
-
armed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسلح، مسلحانه، مجهز، جنگ اماد
-
enabler 1
توانافزا 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] هر بخش از آماد و پشتیبانی که امکان دستیابی به توانمندی جدید یا بهینه را فراهم کند
-
supplies
تدارکات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] در آماد، همۀ مواد و اقلامی که در تجهیز و پشتیبانی و نگهداری نیروهای نظامی مورد استفاده قرار میگیرد
-
naval base
پایگاه نیروی دریایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مکانی دریایی که آماد و پشتیبانی امور و عملیات یگانهای شناور را بر عهده دارد