کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الگونه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
الگونه
لغتنامه دهخدا
الگونه . [ اَ ن َ ] (اِ) بمعنی گلگونه و سرخ رنگ و شنجرفی . الغونه . (آنندراج ). || غازه ٔ روی . (آنندراج ).
-
واژههای مشابه
-
آلگونه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آلغونه› 'ālgune مادۀ سرخی که زنان به گونههای خود میمالند؛ گلگونه؛ سرخاب؛ غازه.
-
آلگونه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِمر.) سُرخاب ، گلگونه ، مادة سرخ رنگی که زنان به گونة خود مالند. آلغونه نیز گویند.
-
آلگونه
لغتنامه دهخدا
آلگونه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) آلغونه . سرخی که زنان درروی مالند زینت را. سرخه . غازه . سرخاب : آن بناگوش کز صفا گوئی برکشیده ست آلگونه بسیم .شهید.
-
واژههای همآوا
-
آلگونه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آلغونه› 'ālgune مادۀ سرخی که زنان به گونههای خود میمالند؛ گلگونه؛ سرخاب؛ غازه.
-
آلگونه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِمر.) سُرخاب ، گلگونه ، مادة سرخ رنگی که زنان به گونة خود مالند. آلغونه نیز گویند.
-
آلگونه
لغتنامه دهخدا
آلگونه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) آلغونه . سرخی که زنان درروی مالند زینت را. سرخه . غازه . سرخاب : آن بناگوش کز صفا گوئی برکشیده ست آلگونه بسیم .شهید.
-
جستوجو در متن
-
آلغونه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'ālqune = آلگونه
-
والگونه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹والغونه› [قدیمی] vālgune = آلگونه
-
گلگونه
واژگان مترادف و متضاد
آلگونه، روژ، سرخاب، غازه
-
والگونه
فرهنگ فارسی معین
(نَ یا نِ) (اِمر.) آلگونه ؛ سُرخاب .
-
آلونه
لغتنامه دهخدا
آلونه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) مخفف آلگونه . غازه . سرخی .